امام عليه السلام در آن جامعه دچار انحطاط و زوال معنوي اولاً انسانهاي "موحد" و "خداپرست" مي سازند، انسانهائي رها از خودپرستي و خودخواهي رايج و مستولي بر همه!ثانياً: گرايش به توحيد را سرآغاز "بازسازي كامل اخلاقي جامعه" قرار مي دهند و پيوند كمالات و سجاياي معنوي را با "خداپرستي" بر آنها كه اهليت درك اين معاني را يافته اند باز مي گشايند، شما فقط "دعاي مكارم اخلاقي" امام سجاد را به دقت بنگريد و نگاهي از اين زاويه به كل زبور آل محمد "صحيفه سجاديه" بياندازيد تا با همين نگاه تازه مطلب برايتان روشنتر و قطعي تر شود.ثالثاً سرآغاز طرح اصلي ترين مباحث در عقائد حقه در قالب"ادعيه و اذكار" كه دقيقاً با رعايت شرائط سياسي و اجتماعي دوران تلخ و سخت و در عين حال بسيار حساس امام صورت گرفته است، را از ياد نبريد.فقط به همين "صلوات نامه" كوتاه اما بسيار حساس اما بسيار پر مغز امام سجاد عليه السلام كه در "مفاتيح الجنان" در باب "اعمال ماه شعبان" آمده است به دقت نظر كنيد و بينيد چگونه در متن بسيار مختصر، همه مطالب اساسي در مورد "ولايت حقه" و چگونگي رابطه مردم با "واسطه هاي فيض خداوندي" به خوبي و به طور كامل مطرح شده است به گونه اي كه مي توان گفت هر آنچه را "امام هادي عليه السلام " در زيارت جامعه كبيره مطرح نموده اند، دراين صلوات نامه كوتاه آمده است اما به طور اجمال وسربسته، به گونه اي كه جز بر اهل معرفت قابل درك نيست.!