پرسشي از "اعماق"
حال جاي آن نيست كه از خود بپرسيم آيا سامان يافتن قم به عنوان "اولين شهر شيعي جهان" در سالهاي 93 و 94 هجري قمري!! يعني پايان قرون اول! سپس سير تحولات عظيم "فرهنگي ـ سياسي" وعميقاً "مذهبي" اين شهر در طول قرون متمادي و نهايتاً "اراده و مشيت حضرت حق" نيستند؟ اگر "ديد توحيدي" بر اساس "مكتب اسلامي" (مشترك بين خاصه و عامه) در پذيرش همين حقيقت روشن است, آنگاه بايست توجه داشته باشيم كه از ديدگاه "مكتب تشيع" و آثار اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم كه همان "اسلام ناب محمدي" است "نزول فيض" تنها از "مجاري فيض" و بر اساس "مراتب ولايت" متحقق مي شود, لذا همه تحولات و دگرگوني هاي تاريخي بر بنيان "مراتب معنوي ولايت" حضرت "ولي الله اعظم" در هر زمان وقوع يافته است.بر اساس مطالب فوق همه اين "فيوضات و بركات" نازل و جاري شده بر بستر زمان و مكان در آغاز بر محور "هدايت و ولايت " مولايمان امام "علي بن موسي الرضا عليه السلام" و هجرت پربركت ايشان به ايران در آغاز قرن سوم هجري "تفسير و تحليل عميق مكتبي" مي پذيرد.و چون حضرت ايشان واجد تمام مراتب و شئون "تكويني و تشريعي و تاريخي ولايت" هستند آيا آمدن خواهرشان "فاطمه معصومه عليها السلام" به "شهر قم" و تثبيت اين منطقه به عنوان " تكيه گاه تاريخي تشيع" جزء برنامه هاي آگاهانه و تاريخساز آن حضرت براي تحول بخشيدن به كل تاريخ ايران نبوده است؟