در آغاز قرن سوم,كه تشريف فرمائي امام رضا عليه السلام به مشهد و تشريف فرمايي فاطمه معصومه عليها السلام به قم واقع مي شود، دو موضوع مهم قابل بررسي است:موضوع اول, شرايط اجتماعي مسلمين و شرايط عمومي جامعه شيعه است كه تبديل به يك امت شده و نياز به تكيه گاه مكاني دارد. يك ملت ناآرام و متلاطم كه به خوبي هم نمي شود گفت نسبت به رهبر خود تمكين و تابعيت محض دارد,چون هنوز به امت تبديل نشده است.لذا براي نيل به مراحل عالي تر "ثبات فرهنگي ـ سياسي" نياز به تكيه گاه مكاني,تكيه گاه در جغرافياي سياسي و اجتماعي و نهايتاً پايگاه و تكيه گاه فرهنگي دارد.در اينجا به يك نكته بسيار شگفت انگيز ديگر درباره "قم" برمي خوريم,دقت كنيد اين درست است كه امام رضا عليه السلام به خراسان آمده, ودر آن منطقه مستقر شده و نهايتاً در سناباد خراسان به شهادت مي رسند و قرية "سناباد" را با شهادت خود به "شهرالرضا" و نهايتاً به شهري بزرگ وپايگاه عظيم زيارت خود مبدل ساختند و طبيعي است كه اين حادثه بزرگ عواطف و گرايش شديد به "اهل بيت" را در آن منطقه موجب شده است.و مي دانيم كه حوادث و وقايع تشريف فرمائي و ايام اقامت ايشان,همچون استقبال شكوهمند و تاريخي "نيشابور"؛ حضور بي سابقه و شگفت انگيز مردم در مراسم "نماز عيد فطر امام عليه السلام" و حادثه نافذ و مؤثر "استسفاء" و طلب باران و استجابت دعاي امام رضا عليه السلام هر كدام به نوبه خود, در افزايش امواج جاذبة "تشيع و مكتب اهل بيت" در خراسان تاثير تاريخي داشته است, ليكن با كمال تعجب مي بينيم كه "قم" بزودي در جغرافياي "ولايت" موقعيت ممتازتري از "خراسان" مي يابد!!براستي ريشةاين موضوع چيست؟ چرا "شهر قم"به زودي تبديل به مهم ترين "پايگاه تشيع" مي شود؟و "ائمه هداة معصومين" ما آنرا "حصن" (:سنگر) و "عش" (:آشيانه) آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين مي نامند؟ چرا اين شهر نخستين شهر كاملاً "شيعي" جهان مي شود؟