در مورد حركات سياسي بعدي كه تكليف بسيار روشن تر است و موفق ترين آنها كه "قيام مختار" است ، اصلي ترين خصوصيتش دقيقاً "عكس العملي انتقامي" بودن آن است و گرنه از ديدگاه "قبول و پذيرش ولايت حقه" بي هيچ ترديد حركتي "كور و بي هدف" است كه خود در صورت تثبيت درتاريخ پايه انحرافات جديدي را خواهد گذاشت كه متأسفانه از نظر فرهنگي چنين شد و "كسيانيه" كه در بردارنده اولين انحراف مكتبي درتاريخ تشيع است، از دل همين حركت "سياسي" فاقد بصيرت فرهنگي متولد شد.همه مي دانند كه "كيسان" لقب "مختار" است و نفس اطلاق لغت "كيسانيه" بر اين فرقه به طور ضمني گوياي آن است كه حتي "اهل تاريخ و ملل و نحل" نيز انحراف معنوي و فكري را به جناب "محمد حنيفه" نسبت نداده اند بلكه ريشه اين عقيده "منحرف از حق" را دعاوي و اظهارات و نوع تفكر مورد ترويج مختار مي دانند كه متأسفانه ادامه همين "تفكر و گرايش شوم" فرهنگي در چند نسل بعد بنيان حكومت ناصالح و نا بحق سلسله بني عباس شد كه قرنها تاريخ ار از مسير مكتب اهل بيت منحرف نموده و بهره مندي مسلمين و حق جويان را از "ائمه هداة معصومين عليهم السلام مجدداً و به شكلي تازه سخت و محدود ساخت.ديگر حركات سياسي زمان امام سجاد عليه السلام همانند "شورش ابن زبير" كه سراپا نمودار آغشتگي و آشفتگي انديشه و آلودگي نيت وانگيزه اند اصولاً در بحث ما قابل طرح و تحليل نيستند بلكه آنها نمونه هاي مثال زندني درك بيشتر سطح "انحطاط معنوي و اخلاقي" مسلمين به شمار مي آيند!