3. شكل گيري شخصيت انسان ها در نظام الهي به تناسب ميزان "تولي و ولايت" آنها نسبت به ائمه معصومين (ع) - همایش تجلی کوثر در تحلیل از شخصیت حضرت فاطمه معصومه (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همایش تجلی کوثر در تحلیل از شخصیت حضرت فاطمه معصومه (س) - نسخه متنی

مؤسسه کوثر ولایت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3. شكل گيري شخصيت انسان ها در نظام الهي به تناسب ميزان "تولي و ولايت" آنها نسبت به ائمه معصومين (ع)

از اين نكته معلوم مي گردد كه شخصيت هايي كه به دليل نزديكي و تقربشان به ولايت ربوبي و همچنين به دليل برتري ظرفيت وجودي شان در محور نظامي الهي قرار مي گيرند, تاثير گذار بر تاريخ هستند و سطوح بعدي به ميزان تولي آنها نسبت به اين محورها در نظام روبوبي جايگاه مي يابند و به عبارت ديگر شان و جايگاه كليه انسان ها در نظام خلقت به تناسب موضع گيري آنها نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت و اولياي الهي, مشخص و معين مي گردد. اين مطلب حتي در باب انبياي اولواالعزم هم صادق است مبني بر اينكه خداوند از انبياي اولواالعزم نسبت به ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و يا حتي نسبت به ولايت امام زمان (عج) ميثاق گرفته و اين ميثاق درتعين جايگاه تاريخي آنها و شخصيت اولواالعزم شدن وصاحب شريعت شدن آنها مؤثر بوده است. (حتي راجع به حضرت ابراهيم عليه السلام ذيل اين آيه شريفه اين روايت وارد است كه مي فرمايند, خداي متعال ابراهيم را به مقام امامت رساند بعد از آنكه از او نسبت به همه ائمه عليهم السلام ميثاق گرفت, در "وَ اءِذِ ابْتَلَي اءِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ" اين كلمات , همانه كلماتي است كه آدم از پروردگار خود فرا گرفت: "فَتَلَقَّي آدَمُ مِنْ رَبَّهِ كَلِمَاتٍ" و خدا را به پنج تن مبارك قسم داد و در ادامه روايت چنين آمده است كه از حضرت سؤال كردند "فاتمَّهنَّ" يعني چه؟‌ حضرت فرمودند: "اتهمن الي المهدي (عج)" (و مشخصاً لقب حضرت در آن روايت شريف است) معلوم مي شود كه ابنياي اولواالعزم هم به ميزان ميثاقي كه با آن انوار بسته اند, درعالم رتبه پيدا كرده اند) .

بنابراين اساس تكامل عالم بر ولايت الهيه استوار, تولي به اين ولايت, منشا تكامل (تكامل فردي و تكامل اجتماعي و تكامل تاريخي) است. اين ظرفيت پذيرش ولايت الهيه, مشخص كننده ظرفيت انسان و جايگاه وي در نظام تكامل است و در اين صورت اگر بخواهيم شخصيت افراد را تعريف كرده و آنها را معرف كنيم, ميزان تولي آنها را به ولايت الهيه توصيف نماييم, كه مجراي تام اين ولايت نيز خلافت الهيه خاص چهارده معصوم و اهل بيت عصمت و طهارت است. اين خلافت مجراي ولايت الهي و از آن آنهاست و در حقيقت معنايي جز اين ندارد.

با اين تفسير مي توان دريافت كه ميزان تاثير گذاري اشخاص ديگر هم در تاريخ به تبع و به ميزان تقرب آنها به ولايت الهي است. اشخاص به هر ميزان كه نسبت به اولياي الهي قرب پيدا كنند به همان ميزان جايگاه تاريخي پيدا مي كنند و شخصيت آنها تبديل به شخصيت تاريخي و تاثير گذار بر تاريخ مي شود و نيز به ميزان نسبيتي كه با ولايت الهيه پيدا مي كنند, سطوح موضع گيري آنها تعريف مي شود.

پس بر اساس اين نگرش فلسفه تاريخ, محصول ولايت الهيه از يك سو واراده هاي انساني و تولي و تصرف هاي آنها از سوي ديگر است و اين تولي ها هم سطوح و نظام دارند تا درنهايت به محور نظام و به تعبير ديگر به اهل بيت عصمت و طهارت كه ظرفيت تولي آنها به ولايت الهيه به نحو تام است منتهي شود. همچنين تصرفي كه درعالم مي كنند, محور شكل گيري همه تاريخ و قرب و پرستش عالم به خداي متعال است. سطوح موضع گيري و تصرفاتي هم كه دارند سطوحي است كه با كل تاريخ باطل مقابله و برخورد دارد و منشا غلبه مطلق حق در كل تاريخ مي شود. يعني سير تاريخ به طرف كمال خوديش كه قرب ولايت الهيه است ,‌حول محور تصرفات اهل بيت عليهم السلام انجام ميگرد.

ب) راه كارهاي بررسي شخصيت فاطمه معصومه (س) بر پايه مدل شخصيت شناسي برگرفته از فلسفه تاريخ

حال اگر بخواهيم با اين نحوه نگرش از فلسفه تاريخ, شان و منزلت حضرت فاطمه معصومه را كه در تبه بعد از معصومين قرار دارند بررسي كنيم, مي بينيم كه تاريخ منبع كوچكي براي شناسايي از اين منظر است. چون در مورد حضرت فاطمه معصومه عليها السلام بحث هاي فراواني در تاريخ وجود ندارد و از روايات هم آن مقدار كه بر مي آيد, بيانگر شخصيت كلي ايشان است؛ نه تحليل شخصيت آن بزرگوار. بر اساس اين نگرش, به يقين مي توان گفت كه حضرت معصومه عليها السلام از شخصيت هاي تاثير گذار بر تاريخ در راستاي ائمه معصومين بوده و ظرفيت ايشان, ظرفيت هدايت تاريخ است. بنابراين لازم است كه اساس ظرفيت شخصيتي مانند حضرت معصومه عليها السلام بر اساس اين نحوه نگرش به فلسفه تاريخ و تكامل تاريخ به قرب الهي مورد توجه قرار بگيرد.

و در اين صورت ديگر نمي توانيم از منابع تاريخي جهت تتبع تاريخي به عنوان اصل لازم و كافي براي اين كار استفاده نماييم, زيرا بيش از آنكه منابع تاريخي بتوانند در شناسايي شخصيت اين بانوي بزرگوار مفيد و مؤثر واقع شوند, شناسايي دقيق تاثيري كه شخص ايشان در تاريخ داشته اند, مثمر ثمر قرار خواهد گرفت. از اينجاست كه سير مطالعه و بررسي شخصيت آن بزرگوار در مطالعه تاثير گذاري وجود شريف آن حضرت در مسئله هجرت به قم و آثار و پيامدهاي بعد از هجرت متعين و مبين مي شود.

/ 114