چنانچه گفته شد، امام علي ابن الحسين عليه السلام كه وارث بحق و مستقيم بركات و آثار عاشوراي حسيني است، با هيچ يك از حركات سياسي زمان خود، به طور جدي همراهي و هماوائي نمي نمايند زيرا كه با چشم باز مي بينند كه موفق ترين آنها در ظاهر صرفاً حركتي "عكس العملي وانتقامي" است كه هر چند همين انتقام صوري و ظاهري از قتله ابا عبدالله الحسين عليه السلام به خودي خود تا حدي باعث تشفي قلب اهل بيت و مؤمنين مي شود، حادثه ساز اصلي اين ماجرا يعني "مختار" اگر حتي به او خوش بين باشيم، شخصاً نسبت به حقيقت موضوع "ولايت " ناآگاه و جاهل يا حداقل فاقد بينش روشن و "بصريت كافي" است.و ثانياً و مهمتر از اين موضوع اول در اينكه داراي انگيزه ثابت و استوار در جهت "حق" يعني"نيت صادقانه" است جاي ترديد و تأمل بسيار است .بنابراين در اين فضاي سياه و تيره و تار بلكه وحشتناك استيلاي نفسانيات بر "خواص جامعه اسلامي" برنامه امام عليه السلام چيست و چه مي تواند باشد؟ روشن است كه "امام معصوم" با توجه به تعريف عصمت و مدارج و شئون ولايت، هرگز تسليم شرائط نيست، بلكه از ديدگاه "مكتب ما" عامل اصلي "تغيير شرائط " و نهايتاً تحولات عميق در تاريخ وجود مقدس "حجت حق" و "ولي معصوم" است و بس.