نگاهي به دوران امام كاظم (ع)
كمترين ترديدي نيست كه دوران امامت "امام كاظم عليه السلام" يكي از سخت ترين و در عين حال حساس ترين دورانهاي امامت ائمة ماست.اوج نهايي دولت "بني عباس" در زمان "امپراطوري هارون الرشيد" سبب مي شد كه او بتواند با خشونت و شدت بيشتري با "امام شيعيان" برخورد نمايد.و امام عليه السلام نيز به پشتوانة تأسيس يافتن "ملت شيعه" با صراحت و وضوح بيشتري نسبت به ائمه پيشين از حق مغصوب خود، و "ائمة هداة معصومين" سخن مي گويند و كار بجائي مي رسد كه زماني كه "هارون" مي خواهد "فدك" را ظاهراً به "ذراري رسول" صلوت ا... عليه بازگرداند "امام كاظم عليه السلام " حدود آنرا دقيقاً كل جهان اسلام و تمامي قلمرو فرمانراوائي وامپراطوري "الرشيد" معرفي نموده ، در حقيقت صراحتاً مي فرمايند كه مورد دعوي ما "فدك" نيست، دعوا بر سرپرستي و حاكميت بر همة جهان اسلام است!و اين بيان صريح و محكم كه تا آن روز بي سابقه است اولاً به پشتوانه "ملت شيعه" ثانياً براي "اتمام حجت" و مشخص بودن هر چه بيشتر "حقوق اولياء مكرم معصومين" تا دامنة قيام قيامت، در آن شرائط سخت تاريخي، شرف صدور يافته است.ديگر به لطف خداي بزرگ، زمان معدوم ساختن و نابودي "مكتب تشيع" و "ملت شيعه" گذشته است و درگيري و فشار فقط سبب مي شود كه حركت شيعيان از حالت علني و آشكارا به صورت نهضتي زير زميني و پنهاني درآيد و از "هارون" در قبال اين نهضت پايدار و نستوه چه كاري برمي آمد جز آنكه سازمان و تشكيلات ظاهري آنرا درهم شكسته سپس آنرا از نظر "مادي و ملي" در مضيغه و تنگناي شديد قرار دهد و او چنين كرد."امپراطور برجستة بني عباس" نهايتاً "امام كاظم عليه السلام" را در حال كه "حلم و صبر" ايشان زبانزد "خاص وعام" بود به عنوان "رأس هرم تشكيلاتي تشيع" از جامعه جدا نموده ، سؤات طولاني در "حبس و زجر" قرار داده و چنان مضيقة مالي و مادي را بر "خاندان رسالت" تحميل نمود كه معروف است "نواميس آل ا..." در خاندان خود "فقط يك چادر!" براي "نماز" داشتند كه به نوبت در عرض شبانه روز ، براي اداء فرائض خود از آن استافده مي نمودند!!
"سازمان تشيع" استوارتر مي شود!پس از دستگيري و زنداني ساختن "امام شيعيان" لازمه درهم شكستن "سازمان تشيع" برخورد با "نمايندگان و نواب امام " در جامعه است.ائمه ما بخصوص از زمان "امام صادق عليه السلام" ، درون مردم داراي نماينده هاي آشكار و پنهان بوده اند ، بگونه اي كه غالباً شيعيان در محل زندگي خود مي دانند نماينده امام در اين شهر كيست.البته "نظام ولائي جامعه" همواره در ميان شيعيان (حتي قبل از حادثه عاشورا) به شكل ساده تري وجود داشته است ليكن پس از "هويت كامل مكتبي" و "حيات ملي" يافتن "تشيع" درزمان "امام صادق عليه السلام" نمايندگي و نيابت از امام ، حالت تشخص و تعين بارز و نافذ جديدي يافته بود. انتقال اوامر و فرموده هاي امام به مردم و اخذ و جوهات و رساندن به امام ، نقش نمايندگان معصوم را در جامعه روشن و استوار مي نمود.در زمان "امام صادق عليه السلام" با پديده جديدي روبرو مي شويم كه برخي از برجستگان اصحاب آن حضرت كه "فقاهت و علميت" آنها مورد تأييد امام عليه السلام بوده است نه تنها حق "بيان احكام" ، بلكه در غياب آن حضرت اجازه "فتوي دادن" و ابراز نظر فقهي نيز داشته اند.روشن است كه با آغاز برخورد "هارون الرشيد" با شيعيان اين شكل "سازمان يافته" از ارتباطات دروني "ملت شيعه" نيز آسيب پذيرفت.ليكن به تناسب "زيرزميني شدن" حركت اصلي "تشيع" درضمن حوادث و رويدادهاي سياسي و اجتماعي استواري و ورزيدگي بيشتري يافته، با نقش مؤثر يافتن "اصحاب سر و تقيه" نهضت تشيع از آلايش حضور منافقين و دنيا طلباني كه برگرد هر جريان ظاهري و آشكار به مقصد بهرجوئي و بهره مندي مادي و دنيائي گرد مي آيند و با نقائص روحي خود، همواره اسباب شكست نهضت را فراهم مي نمايند، پاك و پاكيزه شد.