براستي كه پايان يافتن دوران "انشقاق و تفرقه" در عصر امامت "امام رضا عليه السلام" امر سهل و ساده اي نيست كه بتوان از آن به سهولت گذر نمود ما مي دانيم كه از زمان "ظهور تشيع" و به ويژه پس از شهادت "مولاي متقيان امير مؤمنان عليه السلام" انشعاب ها و فرقه هاي گوناگوني از متن "جامعه شيعه" جدا شده و بخصوص شاخه هاي گسترده اي چون "كيسانيه" و "زيديه" و "واقفيه" و "اسماعيليه" و "كراميه" در مراحل فتنه گري خود، ضربه ها و لطمه هاي شديدي به "حيات تاريخي تشيع" و "وحدت ملي شيعيان" وارد نموده ، حتي بارها در برابر "ائمة هداة معصومين" ايستاده با آنان برخوردهاي جاهلانه، بي حرمتي و مقابله نموده اندو از سوي ديگر مي دانيم كه دقيقاً از زمان امامت "امام هشتم عليه السلام" به بعد، ديگر هيچ حيله و دسيسه و ترفند و شبهه و فتنه اي بر "ملت شيعه" كارگر نيفتاده، ماجراي ننگين "تفرقه و انشقاق" در سير تاريخ "تشيع" بطور كامل ختم و دوران ظهور "فرقه هاي دروني" در "ملت شيعه" بطور كلي پايان مي پذيرد.بدون ترديد "رشد مكتبي" و "بلوغ فكري" و افزايش ادراكات و تجربيات سياسي " شيعيان در حصول اين حد از كمال ملي كه متضمن پيدايش "آسيب ناپذيري" و "مصونيت يافتن" اعتقاد "جامعه شيعه" است در حصول اين مهم، سهم به سزائي داشته است.ليكن به جزئت مي توان گفت كه "محور اصلي " و "علة العلل" ظهور و بروز اين پديدة مبارك و پايدار در اين مرحله از "تاريخ تشيع" نفوذ و رسوخ كامل يافتن ايمان به "امام معصوم" و "عصمت امام " و درك وجوب شناخت صحيح و روشن و "معرفت يافتن" به "امام زمان " خود، در درون زندگي شيعيان است.كه چنانچه ذكر شد اين امر مهم، از دوران "امام صادق عليه السلام" در محور آموزش هاي "ائمه هداة معصومين" قرار داشته و اينكه پس از افت و خيزهاي بسيار، در عصر نوراني امامت "امام علي بن موسي الرضا عليه السلام" تبديل به جوهرة باوري و اعتقاد قلب همگاني در "جامعه شيعه" و نهايتاً "فرهنگ ملي" شيعيان شده است.شخصيت هاي نيرومند علمي شيعه، با تكيه بر همين "فرهنگ عمومي شيعيان" و ارتباط و اعتقادي كه نسبت به آنها (كه در آغاز اغلب از "اصحاب خاص" ائمه ما بوده اند ) وجود داشته است، توانسته اند از ظهور مجدد فتنه هاي اعتقادي در جامعه پيشگيري نموده، حركت تاريخي "تشيع" را ثبات و استواري بخشند.