320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) - نسخه متنی

عباس عزیزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(ع ) نظرى كه آثار سرور و شادى در روى مباركش مشاهده كرديم ، آنگاه مدتى به سوى آسمان نظر كرد پس روى
مبارك خود را به جانب قبله گردانيد و دست هاى خود را به سوى آسمان گشود، بسيار دعا كرد پس به سجده رفت
و در سجده صداى گريه آن حضرت بلند شد، آب ديده اش بر زمين جارى شد، پس سر از سجده برداشت و ساعتى سر در
زير افكند و مانند باران تند، آب از ديده مباركش ‍ مى ريخت . چون اهل بيت اين حالت را در او مشاهده
كردند، همه اندوهناك شدند، و من نيز از حزن ايشان محزون گرديدم و جراءت نمى كردم كه از سبب اين گريه
از آن حضرت سؤ ال كنم .

چون اين حالت بسيار به طول انجاميد، على و فاطمه (ع ) گفتند: سبب گريه تو چيست ؟ يا رسول الله خدا هرگز
ديده هاى تو را گريان نگرداند، بدرستى كه اين حالت كه در تو مشاهده كرديم دل هاى ما را مجروح كرد. پس
‍ حضرت رسول (ص ) رو به حضرت اميرالمؤ منين (ع ) آورد گفت : اى برادر و حبيب من ! چون شماها را نزد خود
مجتمع ديدم ، از مشاهده شما مرا سرورى حاصل شد كه هرگز چنين شادى در خود نيافته بودم ، و من در شما نظر
مى كردم و خدا را شكر مى كردم كه چنين نعمت ها به من كرامت كرده كه ناگاه جبرييل (ع ) بر من نازل شد گفت :

يا محمد بدرستى مه خداى تعالى مطلع شد بر آنچه در نفس تو حادث گرديد، و دانست شادى كه تو را عارض ‍ شد
به ديدن برادر و دختر و دو فرزندزاده خود، پس تمام كرد براى تو نعمت و گوارا گردانيد براى تو اين عطيه
را با آنكه گردانيد ايشان را و فرزندان ايشان را و شيعيان ايشان را با تو در بهشت ، و جدايى نخواهد
افكند ميان تو و ايشان ، چنانچه به تو عطا مى كند در آن روز خوبى به ايشان عطا خواهد كرد، چنانچه به تو
بخشش مى نمايد به ايشان خواهد بخشيد، تا آنكه تو خشنود گردى ، و زياده از مرتبه خشنودى تو به ايشان
كرامت خواهد كرد با بليه بسيارى كه به ايشان خواهد رسيد در دنيا، و مكروه بسيارى كه ايشان را در
خواهد يافت بر دست هاى گروهى از منافقان كه ملت تو را بر خود بندند و دعوى كنند كه از امت تواند، و حال
آنكه برى اند از خدا و ايشان را به شمشير آبدار و انواع زجرها و ستم ها بكشند، و هر يك را در ناحيه اى
از زمين به قتل رسانند، و قبرهاى ايشان از يكديگر دور باشد، و حق تعالى اين حالت را از براى ايشان
پسنديده است و ايشان را اهل اين سعادت گردانيده است ، پس حمد كن خدا را بر آنچه از براى شما پسنديده و
راضى شو به قضاى الهى ، پس خدا را حمد كردم و راضى شدم به قضاى او بر آنچه براى شما اختيار نموده است .

پس جبرئيل گفت : يا محمد به درستى كه برادر تو على مقهور و مظلوم خواهد شد بعد از تو، منافقان امت بر
او غالب خواهند شد و غضب خلافت او خواهند كرد و از دشمنان تو تعب ها به او خواهد رسيد، و در آخر كشته
خواهد شد به دست بدترين خلايق و بدبخت ترين اولين و آخرين ، نظير پى كننده ناقه صالح ، در شهرى كه به
سوى آن شهر هجرت خواهد نمود، و آن شهر محل شيعيان او و شيعيان فرزندان او خواهد بود. به سبب اين حال
بلاى اهل بيت رسالت بسيار خواهد شد و مصيبت عظيم تر خواهد شد، اين فرزندزاده تو - و اشاره كرد به سوى
حسين (ع ) شهيد خواهد شد با گروهى از اهل بيت و ذريت تو و نيكان امت تو، در كنار فرات ، در زمينى كه آن
كربلا گويند، به سبب آن كرب و بلا بر دشمنان تو و دشمنان ذريه تو بسيار خواهد شد در روزى كه كرب آن روز
منقضى نشود و حسرت آن روز به آخر نرسد، آن بهترين بقعه هاى زمين است و حرمت آن از همه زمين ها عظيم تر،
و آن قطعه اى است از بهشت .

پس زينب گفت : چون ابن ملجم پدرم را ضربت زد، اثر مرگ در او مشاهده كردم گفتم : اى پدر بزرگوار، ام ايمن
چنين حديثى به من روايت كرد، مى خواهم آن را از تو بشنوم ، فرمود: اى دختر حديث چنان است كه ام ايمن به
تو روايت كرده ، گويا مى بينم تو را و زنان ديگر از اهل بيت مرا در اين شهر اسير كرده باشند، و به ذلت و
خوارى شما را برند و از دشمنان خود خائف و ترسان باشيد، پس در آن وقت صبر كنيد و شكيبايى نماييد، به
حق آن خداوندى كه حبه ها را شكافته و خلايق را آفريده است ، در آن وقت در روى زمين خدا را دوستى به غير
از شما و دوستان و شيعيان شما نباشد.

چون حضرت رسول (ص ) اين حديث را نقل كرد براى ما، فرمود: در آن روز شيطان از روى شادى پرواز خواهد كرد و
بر دور زمين با ياوران خود جولان خواهد نمود، خواهد گفت : اى گروه شياطين آنچه مطلب ما بود از فرزند
آدم به آن رسيديم و در هلاك ايشان منتهاى آرزوى خود را يافتيم ، و همه را مستحق جهنم نموديم مگر جماعت
قليلى كه چنگ در دامان اهل بيت رسالت زده اند، پس تا توانيد سعى كنيد كه مردم را به شك اندازيد در حق
ايشان و بداريد مردم را بر عداوت ايشان و تحريص كنيد مردم را بر ضرر رسانيدن به ايشان و دوستان ايشان

/ 162