3ـ تحميل عقيده
هـيـچ گـاه اسـلام نـخـواسـتـه اسـت كـه عـقـيـده اى را بـر مـردم مـغـلوب تـحـمـيـل كـنـد.مـسـلمـانـان ، هـمـواره پس از نبرد، مردمان را در عقايدشان آزاد گذاشته و هيچ گاه پيامبر(ص )كسى را به اجبار وادار به گرويدن به اسلام نكرده است . توضيح بيشتر در اين باره در فصل سوم خواهد آمد:البـتـه اسـلام هـيـچ گـاه شـرك را بـه عـنـوان عقيده نمى پذيرد، بلكه آن را ستمى بزرگ مى
شـمـارد(160) و بـا شـدت بـا آن مـبـارزه مـى كـنـد. بـلى اهل كتاب كه داراى كتاب آسمانى اند، آزاد
هستند، يا اسلام بياورند و يا جزيه بپردازند.
تشريع جهاد
در آيين آسمانى اسلام ، برخى احكام الهى به صورت تدريجى بيان شده است ؛ مانند شراب .چـون گـاهى زمينه پذيرش حكم در جامعه فراهم نيست . از اين رو، بايد به تدريج و مرحله به مرحله ، زمينهرا براى پذيرش حكم نهايى در جامعه فراهم آورد؛ مانند تحريم ربا كه در چهار مرحله بيان شده است ..(161)ولى گاهى شرايط كافى و لازم براى بيان حكمى موجود نيست و بايد صبر كرد تا آن شرايط پديد آيد؛ مانند
حكم جهاد.
جهاد در دوران مكّى
پيامبر اكرم (ص )در دوران رسالت مكّى جهاد داشته است امّا نه جهاد مسلّحانه چون بنابر روايتى ازرسـول خـدا(ص )جـنـگ اسـلام و كـفـر از بـعـثـت آن حضرت تا حكومت حضرت مهدى (عج ) همواره برقرار است :(وَالْجـَهـادُ مـاضٍ مـُذْ بـَعـَثـَنـِىَ اللّهُ اِلى اَنْ يـُقـاتـِلَ آخـِرَ اُمَّتـى
الدّجال (162))
جـهـاد هـمـچـنـان ادامـه دارد؛ از آن روز كـه خـدا مـرا مـبـعـوث كـرد، تـا زمـانـى كـه نسل
واپسين امّت من با دجّال پيكار كند.از اين سيزده سال در مكّه در مقابل موانع و آزار و شكنجه هاى مشركان ، ماءمور به جهاد گفتارى و غير
مسلّحانه بود. وظايف پيامبر در اين دوران عبارت بودند از:
الف ـ صبر و تحمّل سختى ها:
قرآن به پيامبر مى فرمايد:(وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً).(163)بر آنچه مى گويند، شكيبا باش .مـسـلمـانـان در ايـن دوران بـا اخـتـنـاق ، جنگ تبليغاتى و روانى ، محاصره اقتصادى تحريم هاى
اجـتـمـاعـى رو بـه رو بـودنـد و مـورد ضرب و شتم و شكنجه مشركان قرار مى گرفتند. آنان ، بـارهـا بـا
سـر و دسـت شـكـسـتـه و كـتك خورده ، به عنوان شكايت ، حضور پيامبر مى رسيدند و تقاضاى اذن جهاد
مسلّحانه و مقابله با مشركان مى كردند..(164)ولى رسـول خـدا آنـان را بـه شـكـيـبـايـى فـرا مـى خـوانـد؛ زيـرا هـنـوز فـرمـان جـهـاد نازل
نشده بود.
ب ـ مـدارا و مـمـاشـات :
رسـول خـدا در ايـن دوران مـى كـوشـيـد تـا در مـقـابـل توطئه ها و توهينهاى دشمنان با مدارا رفتار كند. سوره كافرون گواهى بر اين مطلب اسـت . وقـتـى مـشـركـان بـه
پـيـامـبـر گـفـتـنـد: (يـك سـال خـدايـان مـا را عـبـادت كـن و سـال ديـگـر مـا خـداى تـو را
عـبـادت مـى كـنـيـم .) سـوره كـافـرون نـازل شـد و خـداونـد بـزرگ بـه رسـولش فـرمـود: (بـه آنـان
بگو: نه من معبودان شما را مى پـرسـتـم و نـه شما خداى مرا مى پرستيد. شما بر دين خودتان و من نيز بر
دين خودم .) البته ايـن پـاسـخ بـه مـعـنـاى تـاءيـيـد بـت پـرسـتـى نـبـود، بـلكه گونه اى طعن به بت
پرستان بود..(165)
ج ـ مـوعـظـه و جدال احسن :
قرآن كريم براى رويارويى با مشركان ، بت پرستان ، يهوديان و مخالفان اسلامدر دوران مكّى چنين دستور مى دهد:(ادْعُ إِلَى سـَبـِيـلِ رَبِّكَ بـِالْحـِكـْمـَةِ وَالْمـَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم
بِالَّتِي هِيَ اءَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ اءَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ
اءَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ).(166)