ارعاب و ترور، پيروان همان انديشه و خط و سير محاربان پيشين اند. بـراى شـنـاخـت مـاهـيـت و
عـمـلكـرد مـحـاربـان در دوران انـقـلاب اسلامى به بخش هايى از گفتار بنيانگذار جمهورى اسلامى ،
امام خمينى (ره )، بسنده مى كنيم :[ضـد انـقـلابـيـون ] دست به يك همچون جناياتى مثل ترور شخصيت هاى محترم مى زنند. البته ـ آنها خيال
دارند كه ما و شما را در اين موقعيت سست كنند..(565)خـرابـكـارهـا و اشـخـاصى كه در محلّى انفجار ايجاد مى كنند، بايد بدانند كه ملت ايران از اين خراب
كاريها از راه خودش منصرف نمى شود..(566)افـراد مـفسده جويى هستند كه نمى خواهند جمهورى اسلامى مستقر شود، آنان در ميان ملّت فساد مى
كنند..(567)مـن بـا پـشـتـيـبانى ملّت عظيم مسلمان از موضع قدرت به بدخواهان نهضت اسلامى و به توطئه گـران راست
و چپ اخطار مى كنم كه دست از افساد و توطئه برداريد و براى مصالح كشور به ملّت به پيونديد و از نفاق و
خدمت به اجانب بپرهيزيد و گمان نكنيد با اين حركات جاهلانه مى توانيد ملت را از مسير خود
بازداريد..(568)
خلاصه فصل
دفـاع ، بـه مـعـنـاى دفـع و حـمـايـت اسـت و جهاد دفاعى ، به معناى حفاظت از كيان اسلام و جان و مالو ناموس مسلمانان در برابر تهاجم دشمنان خارجى و داخلى .دفاع از موضوعات ضرورى است كه در نهاد تمامى موجودات نهفته است . دفاع ، موجب حفظ دين و تـوحـيـد و
مـراكـز يـكـتـاپـرسـتـى اسـت و اهـدافـى را دنـبـال مـى كـنـد، از قبيل حفظ آيين الهى ، دفع تجاوز
دشمن ، حفظ امنيّت ، مبارزه با عناصر فساد و گمراهى .دفاع ، مقيد به تمام قيود و شروط جهاد نيست .دفـاع ، واجـب كـفـايى است و چنانچه گروهى به قدر كفايت به آن اقدام كنند، از ديگران ساقط اسـت . در
قـرآن و روايـات ، نـكـاتـى دربـاره دفـاع آمـده اسـت ، از قـبيل اذن دفاع به مظلومان ؛ اگر دفاع ترك
شود، فساد گستره زمين را پر خواهد كرد و مراكز عبادت و خداپرستى نابود خواهد شد؛ كسانى كه در دفاع
سستى مى كنند، ذلّت و خوارى دامنگير آنان خواهد شد.بـغـات و مـتـجـاوزان ، كـسـانـى هـسـتـنـد كـه از حـدّ اعـتـدال خـارج مـى شـونـد و عـليـه امـام
عـادل قيام مى كنند. به دستور امام ، جهاد عليه بغات تكليف شرعى است . شرايط بغات آن است كه با انگيزه
بركنارى امام عادل يا جانشين اش ، قيام كنند، گروهى داراى قدرت و شوكت باشند و قـيـامـشـان بـه
صـورت جمعى و مسلّحانه باشد. مخالفت هاى شخصى ، ملاك بغى نيست . كيفر بـغـات ، قـتـل يـا تـسليم حق
شدن است . امام على (ع )فرموده است : (در برخورد با بغات دو راه بـيـش نـدارم : يـا بـا آنـان بـجـنـگـم
، يـا بـه آنـچـه خـداونـد بـر پـيـامـبـرش نازل كرده است ، كافر شوم !)
بـغـات دو گروهند: ذوفئه كه داراى هسته مركزى و تشكيلات هستند و غير ذوفئه كه تشكيلات و سازمانى
ندارند؛ مانند خوارج . فراريان و مجروحان گروه ذوفئه برخلاف گروه دوم تعقيب مى شوند.در جنگ با بغات نخست بايد آنان را به حقّ دعوت كرد تا اتمام حجّت شود و براى رايزنى به آنـان مهلت
داده و از سلاح هاى كشتار جمعى جز در موارد اضطرارى ، نبايد استفاده كرد و زنان و كـودكـانشان را نمى
توان به اسيرى و اموال شخصى شان را به غنيمت گرفت . بغات در زمان امـيـر مـؤ منان (ع )پديد آمدند و سيره
امام على (ع )در برخورد با آنان براى ما، گونه اى حجّت اسـت . در انـقـلاب اسـلامى ، گروه هاى ضد
انقلاب عليه حكومت اسلامى دست به سلاح بردند و شورش كردند كه حكم بغات بر آنان نيز جارى است .محاربان كسانى هستند كه با حمل و كشيدن سلاح موجب ارعاب و هرج و مرج جامعه مى شوند و به راهزنى و ترور
مى پردازند. دفاع در برابر اينان ، واجب است .فـرق اسـاسـى مـحـارب بـا بـاغـى عـبارت است از: جرم محارب ، غيرسياسى است و جرم باغى ، سياسى ؛