براى ترتيب نيست ، بلكه براى تخيير است .اگـر مـحـارب بـه نـيّت ارعاب مردم ، اسلحه بركشد، امّا نه كسى را مجروح سازد و نه مالى را بـه
سـرقـت برد، كيفر او تبعيد است .(541) اگر مردم را مجروح سازد، ولى مالى را نبرد، قصاص و تبعيد مى شود؛
چنان كه امام باقر(ع )مى فرمايد:كسى كه سلاح بركشد و فردى را مجروح سازد، قصاص و تبعيد مى شود..(542)اگـر مـحارب مرتكب سرقت شود، امّا كسى را به قتل نرساند و مجروح نسازد، كيفرش قطع دست راسـت و پـاى
چـپ اسـت .(543) و چـنـانـچـه مـحـارب مـرتـكـب قتل شود، اعدام مى گردد..(544)اگـر مـحـارب مـرتـكـب سـرقت و جرح شود، حاكم شرع ، ميان اعدام و قطع دست و پا، برخلاف ، مـخـيـّر
اسـت .(545) اگـر مـرتـكـب قـتـل شـود و مـال مـقـتـول را به سرقت برد، دست راستش به عنوان سارق قطع مى
شود و براى قصاص به اوليـاى دم سـپـرده مـى گردد. اگر آنان او را قصاص كنند، مساءله تمام است ، و اگر
عفو كنند، حـاكـم اسـلامـى او را اعـدام مـى كـند و حدّ و كيفر محاربه را بر وى جارى مى سازد؛ چنان كه
مادّه 203 قـانـون حـدود و قـصـاص مـى گـويد: (حدّ محاربه و افساد فى الارض ، با عفو صاحب حق ساقط نمى
شود.)
توبه محارب
اگـر محارب پيش از دستگير شدن از اعمال زشت و ناپسند خويش بازگردد و توبه كند، حدّ از او سـاقط مى شود
به شرط آن كه حقوقى از مردم ضايع نكرده باشد؛ مثلاً كسى را نكشته ، يا مـالى را بـه سـرقـت نـبـرده
بـاشد. اما پس از دستگير شدن و در محكمه قضايى توبه و اظهار پـشـيـمـانـى وى ، حـدّ مـحـاربـه را از
او سـاقـط نـمـى كـنـد.(546) بـه دليل آيه شريفه 34 سوره مائده كه پس از بيان احكام چهارگانه محارب مى
فرمايد:(اِلاّ الّذينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ اَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ)
جز كسانى كه پيش از دستگيرى توبه كنند.در قانون حدود و قصاص ، مادّه 211 مى خوانيم :هرگاه محارب و مفسد فى الارض قبل از دستگيرى توبه كند، حدّ ساقط مى شود و اگر بعد از دستگيرى توبه
كند، حدّ ساقط نمى شود.تـوبـه مـحـارب ، تـنـهـا در ساقط شدن (حق اللّه ) تاءثير دارد، امّا (حق الناس ) بدون رضايت صـاحـب
حـق ، سـاقـط نـمـى شـود. بـنـابـرايـن ، اگـر مـحـارب مـرتـكـب قتل شود يا مالى را به سرقت بَرَد،
بايد كيفر بيند و مجازات محاربه از او برداشته مى شود، اما مجازات قتل و سرقت از او برداشته نمى
شود..(547)پرسش : توبه ، امرى باطنى است . از كجا مى توان آن را اثبات كرد؟پـاسـخ : طـريـق اثـبـات تـوبـه ، فـراوان اسـت . از جـمـله ايـن كـه دو شـاهـد عـادل ، گـواهـى مـى
دهند كه در مجلسى ، توبه او را شنيده اند و يا اين كه راه و روش زندگى خود را چنان تغيير مى دهد كه آثار
توبه از آن نمايان مى شود..(548)
اقسام محاربان
محاربان داراى اقسام و مصاديقى گوناگون ، به شرح زيرند:1 ـ اخلالگران :
هر كس مردم را به قصد بر هم زدن امنيّت جامعه ، به جنگ و كشتار با يكديگر اغـوا وتـحـريـك كـنـد و ايـن كـار، ـ هـر چـنـد در بـرخـى مـوارد ـ مـوجـب قـتـل گـردد، يـا بـاعـث نـهـب
و غـارت شود، محارب است . در اين حكم ، تفاوتى نيست كه او، خود، مستقيماً مرتكب جرم و جنايت يا غارت
شود يا نشود..(549)
2 ـ مفسدان فى الارض :
كسانى كه با تبهكارى ، در زمين فساد مى كنند، منكرات را رواج مى دهند. ارزش هـاىانـسـانـى ـ الهـى را زيـر پـاى مى گذارند، نظم عمومى و قوانين جامعه را ناديده مى گـيـرنـد و بـه
هـر طـريـق مـى كـوشـنـد در جـامـعـه ايجاد فساد و ناامنى كنند، گروهى ديگر از محاربانند؛ چنان كه