بَغَتْ اِحْداهُما عَلَى الاُْخْرى فـَقاتِلُوا الَّتى تَبْغى حَتّى تَفى ءَ اِلى اَمْرِ اللّهِ
فَاِنْ فائتْ فَاَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ اَقْسِطُوا اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ
الْمُقْسِطينَ).(491)و هـــر گـاه دو گـروه از مـؤ منان با هم به نزاع و جنگ برخيزند، آنان را آشتى دهيد و اگريكى ازآن دو
بر ديگرى تجاوز كند، با گروه متجاوز پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردد و هـرگـاهبـازگـشت [و زمينه
صلح فراهم شد]، در ميان آن دو، به عدالت ، صلح برقرار سازيد؛ و عدالتپيشه كنيد كه خداوند عدالت
پيشگان را دوست مى دارد.علاّمه طباطبايى در اين باره مى گويد:اگـر يـكـى از دو طـايـفـه مـسـلمانان به طايفه ديگر بدون حقّ ستم كرد، بايد با آن طايفه كه تـعـدّى
كـرده قـتـال كـنند تا به امر خدا برگردند و دستورات الهى را گردن نهند؛ و اگر با قـتـال شـمـا
طـايـفـه تـجـاوزگـر سر جاى خود نشست ، و اوامر خدا را گردن نهاد، آن وقت در مقام اصـلاح بين آن دو
طايفه برآييد، امّا اصلاح تنها به اين نباشد كه سلاح ها را زمين بگذاريد و دست از جنگ بكشيد، بلكه
اصلاحى تواءم با عدل باشد؛ به اين معنى كه احكام الهى را در مورد هـر كـسـى كـه بـه او تـجـاوز شـده ـ
مـثـلاً كـسـى از او كـشـتـه شـده ، و يـا عـرض و مال او و يا حق او تضييع گشته ـ اجراء كنيد، و حقّى
را كه مستحقّ است ، گرفته و به او بدهيد و در هـمـه امـور عـدالت را رعـايـت نـمـايـيـد. بـراى ايـن
كـه خـداونـد عـدالت گستران را به خاطر عدالتشان دوست دارد..(492)
استناد حكم بغات به روايات
در روايـات مـعـصـومـين (ع )كه فقيهان به آن استناد كرده اند، حكم بغات ، جنگيدن باآنان است ؛ چنان كهروزى پيامبر خدا(ص ) به امير مؤ منان (ع )فرمود:(يا عَلِىُّ اِنَّ اللّهَ تَعالى قَدْ كَتَبَ عَلَى الْمُؤ مِنينَ الْجِهادَ فِى الْفِتْنَةِ
بَعْدى كَما كَتَب عَلَيْهِمُ الْجِهادَ مَعَ الْمُشْرِكينَ. فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللّهِ! وَ مَا
الْفِتْنَةُ الَّتى (كَتَبَ) عَلَيْنا فيهَا الْجِهادَ؟ قـالَ(ص ): فـِتـْنَةُ قَومٍ يَشْهَدُونَ
اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اِنّى رَسُولُ اللّهِ وَ هُمْ مُخالِفُونَ لِسُنَّتى وَ طـاعِنُونَ
فى دينى . فَقُلْتُ: فَعَلامَ نُقاتِلُهُم يا رَسُولَ اللّهِ؟ وَ هُم يَشْهَدُونَ اَنْ لا اِلهَ
اِلا اللّهَ وَ اِنـّكَ رَسـُولَ اللّهِ؟ فـقـال (ص ): عـَلى اِحـْداثـِهـِمْ فـى دينِهِمْ وَ
فِراقِهِمْ لاَِمْرى وَ اسْتِحْلالِهِمْ دِماءَ عِتْرَتى ).(493)(اى عـلى ! خـداونـد مـتعال ، جهاد با فتنه گران را پس از من بر مؤ منان واجب كرده ؛چنان كه جهاد بـا
مـشـركـان را در زمـان مـن واجـب سـاخـتـه اسـت ؟!) عـلى (ع )گـفـت : (يـا رسـول الله ! كـدام فـتـنـه
اسـت كه خدا ما را به ستيز با آن مكلّف ساخته است ؟) فرمود: (فتنه گـروهـى كه به يگانگى خدا و رسالت
پيامبرش شهادت مى دهند، ولى با سنّت و روش من به مخالفت برخاسته ، دين خدا را به بازى مى گيرند.)
پرسيد: (چگونه با كسانى كه شهادتين مـى گـويـنـد، بـجـنـگـم ؟!) فـرمـود: (به دليل
1 ـ بدعت هايى كه در
دين برمى نهند
2 ـ و به فـرمـان و دسـتـور مـن پـشـت پـا مـى زنـنـد
3 ـ و ريـخـتـن خـون فـرزنـدان و
خـانـدانـم را حلال و جايز مى شمارند.)
همچنين نقل است كه امير مؤ منان (ع )فرمود:(مَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغىِ قُتِلَ بِهِ).(494)هر كس شمشير تجاوز و بغى بيرون كِشَد، با همان كشته مى شود.همچنين درباره وجوب جهاد با باغيان مى فرمايد:(وَاللّهِ مـا وَجـَدْتُ اِلاّ قـِتـالَهـُمْ اَوِ الْكـُفـْرَ بـِمـا اَنـْزَلُ اللّهُ تـَعـالى
عـَلى نـبـيـّهِ مـُحـَمَّدٍ(ص ).(495)بـه خـدا سـوگـند! در برخورد با بغات دو راه بيش نيافتم : يا با آنان بجنگم و يا به آنچه خداوند متعال