فصل ششم
راه هاى پايان جنگ
براى پايان بخشيدن به جنگ به صورت موقت يا دائم راه هايى چون امان ، هدنه ، ذمّه ، اسلام ، تسليم شدن دشمن و تحكيم مطرح است كه در زير به شرح آن ها خواهيم پرداخت .
امان
كـلمـه (امـان ) از مـصـدر (امن )، ضد خوف و ترس (612)، به معناى قراردادى است ميان دولت اسلامى وكفّار، كه مى تواند يكى از راههاى پايان جنگ به صورت موقّت باشد.هـنـگام درگيرى و مبارزه ، اگر فرد يا گروهى از دشمن بخواهند درباره اسلام تحقيق كنند و حقّ را
بشناسند، ميان آنان و مسلمانان (قراردادِ امان ) منعقد مى شود پس از تحقيق ، اگر حقّ برايشان روشن شود
و اسلام را بپذيرند، چون ديگر مسلمانان با آنان رفتار مى شود.(وَ اِنْ اَحـَدٌ مـِنَ الْمـُشـْرِكـينَ اسْتَجارَكَ فَاَجْرِهُ حَتّى يَسْمَعَ كَلامَ اللّهِ
ثُمَّ اَبْلِغْهُ مَاءْمَنَهُ ذلِكَ بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ).(613)و اگـر يـكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود [و درآن بينديشد]!
سپس او را به محل اَمنش برسان ؛ چرا كه آنان گروهى ناآگاهند!
چه كسى مى تواند امان دهد؟افـزون بـر امام (ع )يا جانشين آن حضرت ، سربازان و سپاهيان اسلام نيز در صورتى كه به مـصـلحـت
بـاشـد، اجـازه دارند به افرادى از دشمن امان دهند و فرمانده سپاه نيز موظّف است آن را محترم بشمارد.پيامبر(ص )مى فرمايد:(اَلْمُؤ مِنُونَ بَعْضُهُمْ اَكْفاءُ بَعْضٍ تَتَكافَاءُ دِمائُهُمْ وَ يَسْعى بِذِمَّتِهِمْ
اَدْناهُمْ).(614)بـرخـى مـؤ مـنان ، هم كفو يكديگرند، خونشان با هم برابر است و ضعيف ترين آنان مى تواند پيمان ببندد
[كه همه آنان موظّف به وفاى به آنند].امام صادق (ع )در تفسير (يَسْعى بِذِمَّتِهِمْ اَدْناهُمْ) در كلام پيامبر(ص )مى فرمايد:هـرگـاه سـپـاهيان اسلام ، گروهى از مشركان را به محاصره درآورند و فردى از دشمن بگويد: (بـه مـن
امان دهيد تا فرمانده شما را ملاقات كنم و با او گفت و گو كنم )، چنانچه پايين ترين سـپـاهـيـان بـه
او امـان دهـد، بـر بـالاتـريـن آنـان واجـب اسـت بـه ايـن امـان احـتـرام بگذارد..(615)
مصونيت مستاءمن
كـسـى حـق ندارد شخص امان داده شده را به قتل برساند يا متعرض خانواده و همراهانش شود. اين عمل ، دراسلام ناپسند و نارواست ؛(616) چنان كه امام على (ع )فرموده است :هـرگـاه كـسـى ، ديـگـرى را امـان دهـد، سـپـس او را بـه قتل برساند، من از قاتل بيزارم ، هرچند
مقتول ، در دوزخ باشد..(617)
شرايط امان دهنده
امـان دهـنـده بايد مسلمان ، بالغ ، عاقل و مختار باشد. ولى تفاوتى نيست كه او، برده باشد يا آزاد، زنبـاشـد يـا مـرد.(618) امّ هانى (از زنان صدر اسلام ) در روز فتح مكه ، به مشركى امان داد و پيامبر(ص )آن
را پذيرفت ..(619)غير مسلمان نمى تواند به كسى امان دهد؛ همچنان كه امام باقر(ع )فرموده است :چـنـانـچـه كـافـر ذمّى يا مشركى در سپاهيان اسلام باشد و به كسى امان دهد، امان او پذيرفته نيست
..(620)
شرايط امان گيرنده
هـمـه كـفـّار حربى ( اهل كتاب و غير اهل كتاب )، كه در جنگ عليه مسلمانان حضوردارند، مى توانند امـانبـگـيـرنـد، امـا بـغـات و مـحـاربـان ، كـه در دارالاسـلام هـسـتـنـد و عـليـه امـام عادل شورش مى
كنند، از موضوع امان خارجند.
شرايط امان
1 ـ امان بايد به مصلحت مسلمانان باشد و هيچ گونه مفسده اى نداشته باشد. بنابراين ، اگر دشـمـنبـخواهد دست به فريب بزند و به وسيله امان در كشور اسلامى نفوذ كند و به مسلمانان ضـربـه اى وارد
سـازد يـا بـه نـفـع كـفـار جـاسـوسـى كـنـد، امـان وى پـذيـرفـتـه نـيـسـت ..(621)2 ـ امـان ، مـوقـّت اسـت نـه دايـم ، و بـرخـى فـقـيـهـان ، حـداكـثـر مـدت امـان را يـك سال دانسته
اند..(622)3 ـ امـان ، صـيـغـه اى ويـژه نـدارد و بـا هـر لفـظ و نـوشـتـه و كـنـايـه اى مـنـعـقـد مـى شود..(623)
هُدنَه
كـلمه (هُدنَه ) به معناى آرامش و مصالحه و متاركه جنگ (624) و در اصطلاح فقه ، به معناى منعقد كردنقرارداد (ترك جنگ ) براى مدّتى معيّن است (625).