تفاوت جهاد و قتال
1ـ واژه (قتال ) بر خلاف واژه (جهاد) كه اعم از جنگ و جز جنگ است ، فقط به معناى مقابله نظامى و درگـيـرىبـا دشـمـن اسـت .(15) در قـرآن نـيـز واژه قـتـال تـنـهـا بـراى مبارزه با دشمن ظاهرى و خارجى به كار
رفته است .(16) البته ارزش و تقدس هر دو به آن است كه (فى سبيل اللّه ) باشند.2ـ آيات و روايات ، معمولا براى مبارزه مسلمانان با دشمنان اسلام ، واژه (جهاد) را به كار برده انـد،
امـّا بـرعـكـس ، بـراى مـبـارزه دشـمـنـان اسـلام عـليـه مـسـلمـانـان ، بـيـشـتـر از كـلمـه
(قتال ) استفاده شده است .(حرب ) نيز به معناى مبارزه مسلحانه است و معمولا براى كسانى به كار مى رود كه با اسلام و
مـسـلمـانـان وارد جـنـگ و مـبـارزه مـى شـونـد؛ مـثلا براى (محاربان )(17) و (رباخواران )(18) واژه حرب
به كار رفته است ..(19)
مفهوم جنگ از نظر حقوق بين الملل عمومى و جامعه شناسى جنگ
دربـاره كـاربـرد (قـدرت مـسـلّحـانـه ) و (جـنـگ ) در مـنـاسـبـات بـيـن المـلل دو نـظـريـهكـامـلا مـتـفـاوت مـطـرح اسـت : (تـوسـّل بـه زور) و (مـنـع توسّل به زور) يا (تحريم جنگ ).
نظريه توسّل به زور
طـرح نـظـريـه (تـوسـّل بـه زور و جـنـگ افـروزى ) بـه دوران پـيـش از جـامـعـه ملل باز مى گردد؛يعنى دوران باستان ، قرون وسطا، و عصر جديد (از قرن 16م تا تاءسيس جـامـعـه ملل ). در اين دوران ، جنگ
هاى وحشيانه ، كشتار افراد غير نظامى ، جنگ هاى صليبى ، جنگ جهانى اوّل رخ داده است كه توسّل به زور و
جنگ ، نشان و تجلّى همان حاكميت است . امپراتوران ، پادشاهان و حاكمان جنگ افروز، براى گسترش قلمرو
حاكميت خويش و دستيابى به سرزمين هاى بـيـشـتـر و غـارت ثـروت هـا و مـنـابـع مـلّى كـشـورهـا، بـه
جـنـگ و خـونـريـزى متوسّل مى شدند و با قتل و غارت ، اهداف شيطانى خويش را پى مى جستند..(20)در بحث حاضر، اين بخش مورد نظر ما نيست .
نظريه تحريم جنگ و منع توسّل به زور
طـرح نـظـريـه (تـحـريـم جـنـگ ) پـس از تـاءسـيـس سـازمـان مـلل بـيشتر مورد توجه قرار گرفته استعلّت اصلى تصويب قانون تحريم جنگ به صورت مـشـروط بـه وسـيـله سـازمـان مـلل ، پـيـامـدهـاى تـلخ
دو جـنـگ جـهـانـى اوّل و دوم بـوده اسـت . مـصـيـبـت هـا و مـشـكـلات نـاشى از جنگ جهانى دوّم ،
تدوين كنندگان منشور سـازمـان مـلل مـتـّحـد را وا داشـت تـا بـا ديـدى ديـگـر بـه مـفـهـوم جـنـگ
بـنـگـرنـد و (توسّل به زور) را به گونه گسترده ممنوع سازند و آن را تحت شرايطى محدود كنند، هر چند
اين قانون هيچ گاه به وسيله قدرت هاى بزرگ ـ حتّى امضاكنندگان آن ـ رعايت نشده است .در مادّه 2 بند 4 منشور سازمان ملل آمده است :كلّيه اعضا بايد در روابط بين المللى خود، از تهديد به زور و يا استفاده از زور عليه تماميت ارضـى
يـا اسـتـقـلال سـيـاسـى هـر دولت و يـا از هـر طـريـق ديـگـرى كـه بـا نـيـّات ملل متّحد تباين
داشته باشد، خوددارى ورزند..(21)در مـنـشـور سـازمـان مـلل ، بـه جـاى كـلمـه (جـنـگ ) واژه (تـوسـّل بـه زور) بـرگـزيـده شـده اسـت .شـايـد بـه ايـن دليـل كـه واژه جـنـگ ، نيازمند به تعريف فنّى دقيق است و اتّفاق نظرى در تعريف آن
ديده نمى شود. وانگهى ، برخى دولت ها با انكار وجود جنگ ، مى كوشند تا روابط خصمانه مسلّحانه خود را
تحت عناوينى ديگر، چون حفظ امنيت ، دفاع از اتباع خود و مقابله با تروريسم تفسير كنند كه واژه (توسّل
به زور) مانع اين تفسيرها و ترفندها مى شود.(تـوسـّل بـه زور) بـه مـعـنـاى اسـتـفـاده از نـيـروهـاى مـسـلّح اسـت كـه البـتـه نـمـى تـوانـد
شـامـل فـشارهاى اقتصادى يا سياسى و يا اخلاقى بشود، بلكه تنها استفاده از زور به گونه فـيـزيـكـى ،
يـعنى با يارى از (نيروهاى مسلّح ) مورد نظر است و عبارت (عليه تماميت ارضى و استقلال سياسى ) اين معنا