مـيـدان بـراى حـمله دوباره ، يا پيوستن به گروهى [از رزمندگان ] باشد، به خشم الهى گرفتار خواهد شد و
جايگاهش دوزخ است ، و چه بد جايگاهى است !
فـرار، مـوجـب نـنـگ و عـار و خـشم الهى است و كسى كه از دشمن مى گريزد، بايد بداند كه اين گريختن ،
موجب گريختن از مرگ نمى شود و عمرش افزون نمى گردد؛ چنان كه امير مؤ منان (ع )مى فرمايد:(وَلِيـُعـْلَمُ الْمـُنـْهـزَمُ بـِاءَنَّهُ مـُسـْخِطُ رَبِّهِ، وَ مُوبِقُ نَفْسِهِ، وَ
اِنَّ فِى الْفَرارِ مُوجَدةُ اللّه وَ الذُّلِّ اللاّزِمِ، وَالْعـارِ الْباقى ، وَ اِنَّ
الْفارَّ لِغَيْرُ مَزيدٍ فى عُمْرِهِ وَ لا مَحْجُوزٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ يَوْمِهِ، وَ لا
يـَرْضـى رَبَّهُ، وَ لَمـَوْتُ الرَّجـُلِ مـُحـِقـّاً قَبْلَ اى تانِ هذِهِ الْخِصالِ خَيْرٌ
مِنَ الرَّضا بِالتَّلَبُّسِ بِها، وَالاِْقْرارِ عَلَيْها).(430)آن كـه رو بـه هـزيـمـت نـهـاده بـدانـد كه پروردگارش را به خشم آورده و خويشتن را به هلاكت
افـكـنده است . فرار خشم الهى را در پى دارد و خوارى و ننگ جاويد را. براستى كه فرار كننده بر عمر خويش
نمى افزايد و ميان خود و مرگش فاصله نمى اندازد (و با فرار از جبهه ) خدايش را خشنود نمى سازد. فرا
رسيدن مرگ مردى كه بر حق است ، پيش از تن سپردن به اين خصلت ها، بهتر است از آن كه به چنين صفاتى آلوده
گردد و بدانها تن سپرد.
جهاد ابتدايى با اهل كتاب
(اهـل كـتاب ) به كسانى مى گويند كه پيش از اسلام داراى پيامبر و كتاب آسمانى بوده اند. از آيـات قـرآن، از جـمـله آيـه 29 سـوره تـوبـه (431) و آيـه 17 سـوره حـج (432) بـرمـى آيـد كـه مـنـظـور از اهـل
كـتـاب ، يـهـوديـان ، مـسـيـحـيـان و زرتـشـتـيـانـنـد.(433) فـقـيـهـان بـزرگـوار نـيـز مـى
گـويـنـد: (اهـل ذمـّه (434) [ اهـل كـتـاب ] عـبـارتـنـد از: يـهـوديـان و مـسـيـحـيـان و
زرتـشـتـيـان .).(435)
وجوب جهاد با اهل كتاب
جهاد ابتدايى با شرايطى ، با اهل كتاب واجب است . قرآن مى فرمايد:(قـاتـِلُوا الّذيـنَ لا يـُؤ مـِنـُونَ بـِاللّهِ وَ لا بـِالْيَوْمِ الاَّْخِرِ وَ لايُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يـَديـنـُونَ ديـنَ الْحـَقِّ مـِنَ
الَّذيـنَ اُوتـُوا الْكـِتـابَ حـَتـّى يـُعـْطـُوا الْجـِزْيـَةَ عـَنْ يـَدٍ وَ هـُمـْ
صاغِرُونَ).(436)بـا كـسـانـى از اهل كتاب كه به خدا و روز جزا ايمان نياورده اند، و آنچه را خدا و رسولش حرام كـرده
انـد، حـرام نمى شمرند، و آيين حق را نمى پذيرند، پيكار كنيد تا زمانى كه با خضوع و تسليم ، جزيه را
با دست خود بپردازند!
علاّمه طباطبايى (ره )مى فرمايد:خـداونـد در ايـن آيـه بـه مـسـلمـانـان امـر مـى فـرمـايـد كـه بـا اهل كتاب بجنگند..(437)از نـظـرگاه فقيهان (438) و مفسّران بزرگوار، ترديدى در وجوب جهاد ابتدايى با اهل كتاب نيست .حـكـم جـهـاد بـا اهـل كـتـاب ، بـر تـمـامـى آنـان جـارى اسـت نـه بـرخـى از آنـان ؛ زيـرا اهـل
كـتـاب امـّتـى يـگـانـه انـد، هـر چـنـد هـمـچـون مـسـلمـانـان بـه فـرقـه هـايـى گـونـاگـون
تبديل شده اند. پس ، جنگ با همه آنان مطرح است و كلمه (من ) در آيه شريفه (بيانيه ) است ، نه (تـبـعـيـضيه
). اگر تنها با برخى از اهل كتاب جنگ جايز مى بود، نه با همه آنان ، مى بايست اين مطلب در آيه شريفه به
گونه اى ديگر بيان مى شد..(439)