محاصره خيبر - نظام دفاعی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظام دفاعی اسلام - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گـرچـه بـه بـركـت صـلح حـديـبـيه ، پيامبر(ص )از ناحيه مشركان خاطرى آسوده يافته بود، كـانـون
فـتنه يهوديان همچنان در قلب جزيرة العرب پابرجا بود. با كينه اى كه يهوديان از پيامبر (ص ) و اسلام در
دل داشتند و به جهت شكست هايى كه خورده بودند، خطرى بزرگ براى حـكـومـت اسـلامـى و مـانـعـى سـخـت
در پـيش راه گسترش اسلام به حساب مى آمدند. با گرد آمدن يـهـوديـان در خـيـبـر و برخوردارى از دژهاى
استوار و آماده داشتن ده هزار(244) (و به قـولى بيست هزار(245)) جنگجو با تجهيزات نظامى ، اين خطر جلوه مى
نمود كه به سـوى مـديـنه حركت و به حريم حكومت اسلامى تجاوز كنند. از سويى ديگر، يهوديان با دولت
هـاى بـزرگ آن روز، روابـطى محكم داشتند و هر لحظه ممكن بود به تحريك آنان ، عليه اسلام برخيزند..(246)

هـمـچـنـيـن صـلح حـديـبـيـه ايـن توهّم را در يهوديان پديد آورده بود كه اين پيمان از روى ضعف
مسلمانان بوده و همين مى تواند زمينه اى باشد براى حمله به آنان .

محاصره خيبر

رسـول گـرامـى (ص )بـا سـپـاهـى بـه اسـتـعـداد هـزار و شـشـصـد نـفـر، در سـال هـفـتم هجرى ، شبانه
يهوديان خيبر را غافلگير ساخت و راه هاى امدادى آنان را بست و مانع پـيـوسـتـن طـايـفه غطفان
(همپيمانان خيبريان ) به آنان شد. آن گاه با تاكتيك هايى ويژه ، به فتح دژها پرداخت .

آخـريـن دژ بـاقـيـمـانـده يـهـوديـان بـه فـرمـانـدهى مَرْحَبْ، سرسختانه در آن مقاومت مى كردند.

جـنـگجويان يهودى ، از بالاى برجك ها، به شدت مسلمانان را تيرباران مى كردند و خندقى در اطـراف دژ
حـفـر كـرده بـودنـد كـه فـتـح دژ را مـشكل مى نمود. سه فرمانده مسلمان ، در سه روز متوالى ، با ضد
حمله يهوديان عقب نشينى كردند و كارى از پيش نبردند. روز بعد، پيامبر(ص ) پرچم را به على (ع )سپرد..(247)

اميرمؤ منان (ع )در پيشاپيش سپاه به دژ حمله كرد. و عده اى را به خاك افكند، مرحب ، خشمگين ، از دژ
بيرون جست . وقتى نام حيدر را شنيد، ترسى در وجودش نشست . اميرمؤ منان (ع )او را نيز به خاك افكند.

جـنـگجويان يهود، وحشت زده ، داخل دژ رفتند و درب (248) را بستند. اميرمؤ منان (ع )آن را از جـاى كـنـد و
پـشـت سـر خـود انـداخـت (249) امـام عـلى (ع )دربـاره ايـن عمل اعجازآميز مى فرمايد:

من هرگز آن [درب ] را با نيروى بشرى از جا نكندم ، بلكه با قدرت الهى اين كار را انجام دادم ..(250)

سـرانجام ، خيبر نيز فتح شد و كانون فتنه و فساد به دست مسلمانان افتاد و يهوديان با نود و سـه كشته
تسليم شدند. با اين كه رسول خدا(ص )مى توانست همه آن خيانتكاران را بكشد يا تـبعيد و تمامى اموالشان
را مصادره كند و زنان و فرزندانشان را به اسيرى بگيرد، با نهايت بـزرگـوارى از آنـان در گـذشـت و
اجازه داد كه در سرزمين خود بمانند و در انجام شعائر دينى خـود آزاد بـاشـنـد بـه شـرط آن كـه از
درآمـد خـود بـه حـكـومـت اسـلامـى جـزيـه پـرداخـت كنند..(251)

پـس از فـتح خيبر، پيامبر(ص )گروهى را به فرماندهى على (ع )به سوى فدك اعزام كرد تا سـرنـوشـت
يـهـوديـان آن جـا را مـشـخـص ‍ كند، يا اسلام آورند، يا جزيه بپردازند و يا آماده جنگ شـونـد.

آنـان بـا دريـافـت خـبـر شـكست يهوديان خيبر، تن به مصالحه و پرداخت جزيه دادند و پـيـامـبـر(ص
)پـذيـرفـت .(252) چـون فـدك بـى درگـيـرى بـه دسـت رسول خدا (ص )
فـتـح شـد، بـه وحـى مـى رسـيـد (وَ آتِ ذى الْقـُرْبـى حـَقَّهُ)(253) حق ذى القربى را بـپـرداز،
آنـگـاه پـيـامـبـر(ص )بـه امـر خـداونـد، فـدك را بـه حـضـرت زهـرا (س ) بخشيد..(254)

هـمـچـنـيـن ، يهوديان وادِى القرى (255) و تيما(256) تسليم شدند و مانند خـيـبـريـان تـن بـه پرداخت
جزيه دادند و بدين وسيله تمام سنگرهاى يهوديان در سرزمين حجاز فتح شد.

سوم جبهه قبايل عرب

ديگر قبايل عرب كه با مسلمانان دشمنى مى كردند، افزون بر همكارى با قريش و يهود در جنگ هـا،
هـمـزمـان جـبـهـه اى عليه پيامبر(ص )گشودند. اينان ، با گردآورى نيرو، قصد تهاجم به مـديـنـه را
داشـتـنـد و در گـوشـه و كنار جزيرة العرب نيز دست به تحركاتى مى زدند و به كـسـانـى كـه مـردم را
بـه اسـلام دعـوت مـى كـردنـد، يـورش مـى بـردنـد و آنـان را بـه قـتـل مـى رساندند. از جمله قبايلى
از اين دست كه مورد هجوم لشكر اسلام قرار گرفتند، عبارت بـودنـد از: بـنـى لحـيـان ، بنى سُليم ، بنى
ثعلبه ، غطفان ، بنى مصطلق ، قضاعه در ذات السـلاسـل ، هـوازن و ثـقـيـف . از مـيـان جـنـگ هـاى

/ 129