نظام دفاعی اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بـه رغـم شـمـار بـسـيـار نـيـروى نـظـامـى قريش و غرور فرماندهانشان ، خداوند به استغاثه
مـسـلمـانان پاسخ داد و با نزول امدادهاى غيبى ، معادلات و محاسبات جبهه قريش را برهم ريخت و با
مرعوب ساختنشان پيروزى جبهه اسلام را فراهم ساخت ..(194)در اين جنگ فداكارى و قهرمانى اميرمؤ منان على (ع )، چنان دشمن را دچار ترس و وحشت كرده بود كـه او را
(مرگ سرخ )(195) ناميدند. آن حضرت ، وليد و سى و پنج تن از سران و پـرچـمـداران مـشـرك را بـه هـلاكـت
رسـانـد و در كـشـتن ديگر مشركان نيز شريك بود؛ چنان كه سال ها بعد در نامه اى به معاويه ، مى فرمايد:شمشيرى كه در يك روز بر جدّت [عُتبه ] و دايى ات [وليد] و برادرت [حنظله ] و عمويت [شيبه ] فرود آوردم ،
اينك در نزد من است ..(196)و سـرانـجـام ، مـشـركان با هفتاد كشته و هفتاد اسير(197) شمارى مجروح ، با شكستى سخت پا به فرار
گذاشتند:(وَإِذْ يـَعـِدُكـُمُ اللّهُ إِحـْدَى الطَّائِفـَتـَيـْنِ اءَنَّهـَا لَكـُمْ وَتـَوَدُّونَ
اءَنَّ غـَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ اءَن يُحِقَّ الْحَقَّ
بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ).(198)خداوند مى خواهد حق را با كلمات خود تقويت ، و ريشه كافران را قطع كند.نـبـرد احـد:(199) دومـيـن نـبـرد مـسـلمـانـان و قـريـش در سال سوم هجرى ، جنگ احد بود كه به دليل
تجاوز قريش به قلمرو حكومت اسلامى در دامنه كوه احـد(200) و در نـزديـكـى شهر مدينه رخ داد. انگيزه هاى
قريش براى سامان دادن اين جنگ را مى توان چنين برشمرد:1ـ شكست خفت بار مشركان در جنگ بدر و كشته شدن سران قريش و تلفات سنگين آنان .2ـ بـه خطر افتادن راه تجارتى قريش به خاطر پيمان هايى كه طوائف عرب با پيامبر (ص ) مى بستند..(201)3ـ تـحـريـك مـشـركـان مـكـّه تـوسـط سـران يـهـودى كـه كـيـنـه اسـلام در دل داشـتـنـد. و از
جـانـب مسلمانان ، بر مراكز سياسى ، و اقتصادى ، و فرهنگى در منطقه احساس خطر مى كردند..(202)مـشـركـان بـه استعداد سه هزار نفر جنگجو، به فرماندهى ابوسفيان ، به حريم مدينه تجاوز كـردنـد.شـمـارى از زنان آوازه خوان نيز براى تحريك نيروها زير نظر هند، همسر ابوسفيان ، آنان را همراهى مى
كردند..(203)پيامبر(ص )پس از آگاهى از حركت قريش ، مردم را براى دفاع در برابر لشكر متجاوز قريش بـسـيـج كـرد و
پـس از نـمـاز جـمعه با لشكرى بالغ بر هزار نفر، مدينه را به سوى كوه احد تـرك گـفـت . آنـان مـى
رفـتـنـد تـا از ديـن اسـلام و شـهـرشـان در بـرابـر مـتـجـاوزان دفـاع كنند..(204)در ايـن مـيـان عبدا... بن ابى ، سردسته منافقان ، همراه با سيصد نفر از هوادارانش ، از نيمه راه
سـپـاه اسـلام را تـرك گـفـتـه به سوى مدينه بازگشتند. بازگشت منافقان به طور محسوسى روحيه لشكر
اسلام را پايين آورد و اگر لطف خدا نبود، دو گروه از انصار نيز از لشكر جدا مى شـدنـد و بـه مـديـنه
باز مى گشتند رسول گرامى اسلام (ص )، در دامنه كوه احد، سپاهيانش را آرايـش داد و كـوه احـد را بـه
عـنـوان تاءمين ، در عقبه قرار داد، و پنجاه تيرانداز به فرماندهى عبداللّه بن جبير در تنگه احد، كه
از حسّاسيتى بسيار برخوردار بود، گمارد و بدانان سفارش فرمود كه هرگز آن جا را ترك نكنند.در همان ساعات نخستين حمله ، لشكر اسلام پيروز شد و مشركان پا به فرار گذاشتند. كه اين پيروزى وامدار
جانبازى اميرمؤ منان نيز بود.(205) ولى بيشتر افراد مستقر در تنگه ، بـا ديـدن فرار دشمن موضع بسيار
مهمّ خود را رها كردند به جمع آورى غنائم پرداختند. خالد بـن وليـد با دويست سوار كه در پى چنين فرصتى
بود، بر دوازده نفر باقيمانده حمله برد و با شهادت آنان از پشت به مسلمانان حمله كرد. ابوسفيان بار
ديگر افرادش را گرد آورد و به مسلمانان حمله برد. در اين نبرد هفتاد تن از مسلمانان به شهادت رسيدند و
ديگر مسلمانان پا به فرار گذاشتند.هـنـگامى كه صفوف مسلمانان به هم ريخته و پيامبر خدا(ص ) تنها در ميدان مانده بود، كسى كه چون پروانه
بر گرد شمع وجود رسول خدا(ص )مى چرخيد و از وى دفاع مى كرد و گروه ها و دسـتـه هـاى دشـمن را از آن حضرت
دور مى كرد، اميرمؤ منان (ع ) بود. اين فداكارى و ايثارگرى چنان ارزشمند بود كه جبرئيل امين آن را به