برساند بدون آن كه كوچكترين خبرى به قريش برسد.تاكتيك هاى نظامى رسول خدا(ص )در اين نبرد عبارت بودند از:1ـ پـيـامـبـر(ص )فـرمـان داد كـه مـسـلمـانان در منطقه پراكنده شوند و هر كدام ، شبانه ، آتشى
برافروزند. اين تاكتيك ، مكّيان را سخت به وحشت افكند. (ايجاد جنگ روانى )
2ـ ابـوسـفـيـان ، كـه بـا تـنـى چند از سران قريش براى كسب خبر به منطقه آمده بود، توسط عـبـاس
عـمـوى پـيـامـبـر(ص ) شـناسايى و خدمت آن حضرت آورده شد، پيامبر(ص ) دستور داد كه صبحگاهان او را بر
فراز تپه اى بَرَند تا فزونى لشكر اسلام را باز ببيند ابوسفيان ، كه از نـزديك نظاره گر شكوه و عظمت
سپاه اسلام بود، سخت وحشت زده شد و انديشه مقابله و دفاع را به كنار نهاد.3ـ رسـول گـرامى اسلام (ص )، پس از مانور نظامى ، به ابوسفيان فرمود: (به مكّه برو ميان قـريـش اعـلان
كـن : هـر كـس اسـلحـه اش را بـر زمين بگذارد و در خانه اش بنشيند، يا به مسجد الحرام پناهنده شود و
يا به خانه (ابوسفيان ) درآيد، در امان است .).(223)4ـ پـيـامبر اسلام (ص )براى ورود به مكّه ، سپاه اسلام را به چهار گروه تقسيم كرد و از چهار سـوى مكّه ،
راه هاى ورود را بدانان نشان داد و تاءكيد فرمود: (جز با كسى كه با شما بجنگد، نـجـنـگـيد.) لشكريان از
مسيرهاى تعيين شده وارد مكّه شدند و جز يك درگيرى مختصر در يكى از مسيرها، بى جنگ و درگيرى ، مكّه را
فتح كردند..(224)مكّيان و به ويژه سران قريش ، وحشت زده در انتظار پايان كار بودند و با توجّه به پرونده سـيـاه خـود و
جـنـايـاتـى كه در مدت بيست سال مرتكب شده بودند، مرگ را در پيش چشم خود مى ديـدنـد. پيامبر(ص )با كمك
على (ع )مشغول پاكسازى كعبه و مسجد الحرام از وجود بتان شد. آن گاه كنار كعبه ايستاد و خطاب به مردم
مكه فرمود: (چه مى گوييد و چه گمان داريد؟)
همه فرياد زدند: خير و نيكى ! و گمانى جز نيكى نداريم ...)
پيامبر(ص )فرمود: (... اِذْهَبُوا وَ اَنْتُمُ الطُّلَقاءُ) برويد كه همه آزاديد..(225)عفو عمومى و گذشت بزرگ رسول خدا(ص )باعث شد مردم مكه گروه گروه نزد آن حضرت آيند و مـسـلمـان شوند..(226)اين بخشش بزرگوارانه ، به ويژه براى سران قريش غير منتظره بود.عفو عمومى پيامبر(ص )نشان داد كه اسلام در پى انتقامجويى و خونريزى نيست . اگر كسى غير از پيامبر
اسلام (ص )پس از تحمّل آن همه جنگ ها و سختى ها، چنين فتحى نصيبش مى شد، هزاران نـفـر را از دم تـيـغ
مـى گـذرانـد و از جـبـهـه مـخـالف انـتـقـامـى سـخـت مـى گـرفـت . رسول خدا(ص )در پاسخ برخى
مسلمانان كه فرياد مى زدند: (اليوم يوم الملحمة ) (امروز روز انتقام است )، فرمود: (اليوم يوم المرحمة )
(امروز، روز رحمت است )..(227)سرانجام ، با فتح مكّه ، جبهه قريش تسليم شد و توطئه هايشان پايان يافت .
دوّم : جبهه يهود:
يـهوديان با كوچ از سرزمين هاى شام و فلسطين به سرزمين پهناور حجاز، بخشى از آن را به خـود اخـتـصـاص دادنـد و بـه لحاظ آن كه اهل كتاب بودند و افراد باسواد ميانشان كم نبود، بر اعراب برترى فرهنگى
داشتند و از نظر اقتصادى نيز وضعشان بهتر بود..(228)گرچه يهوديان ساكن مدينه نقش به سزايى در شناساندن پيامبر(ص )به اعراب مدينه داشتند ـ زيـرا نـخـسـت
مـى پـنـداشـتـنـد كـه آن پـيـامـبـر از مـيـان بـنـى اسـرائيـل و يـهـود خـواهـد بـود و بـه
وسـيـله او بـر اعـراب پـيـروز خـواهـنـد شـد ـ امـّا چـون رسـول خدا(ص )اسلام را بر آنان عرضه داشت
، به خاطر نژادپرستى و به بهانه هاى واهى از پـذيـرش اسـلام سـربـاز زدند و بناى مخالفت گذاشتند..(229)