نظام دفاعی اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دارد. از ايـن رو، نـيـّت در جـهـاد ابـتـدايـى بايد رضاى خدا، اقامه دين و اعلاى كلمه تـوحـيـد
بـاشـد؛ روشـن اسـت كـه مـعـنـاى (و قـاتـلوا... الذيـن يـقـاتـلونـكـم ) اشـتـراط قـتـال به قتال
نيست ، چون در آيه شريفه كلمه ان و اگر به كار نرفته است ، از سوى ديگر قـيـد احـتـرازى هـم نـمـى
تـوانـد بـاشـد، تـا مـعـنـى ايـن شـود كـه تـنـهـا بـا مـردان قـتـال كـنـيـد نـه بـا زنـان و
كـودكـان لشـكـر دشـمـن ، چـون زنـان و كـودكـان قـدرت بـر قـتـال نـدارنـد و از مـوضـوع
خـارجـنـد. بـلكـه ظـاهـر آيـه ايـن اسـت كـه فـعـل يـقـاتـلونـكـم حـال وصـفـى باشد و اشاره به
معرفى دشمن . يعنى كسانى كه حالشان ، حال جنگ با مؤ منين است ، اينان همان مشركان مكّه اند..(413)آيـه 95 سـوره نـسـاء بـا تـبـيـيـن مـقـام و ارزش عـمـل مـجـاهـدان بـا مال و جان مى فرمايد:(لا يـَسـْتـَوِى الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرَ اُولِى الضَّرَر وَالُْمجاهِدُونَ فى
سَبيلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنـْفـُسـِهـِمْ فـَضَّلَ اللّهُ الُْمـجـاهـِديـنَ
بـِاَمـْوالِهـِمْ وَ اَنْفُسِهُمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَد اللّهُ
الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللّهُ الُْمجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ اَجْراً عَظيماً.)
(هـرگـز) افـراد با ايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى ، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى كه در راه
خـدا بـا مـال و جـان خـود جـهـاد كـردنـد، يـكـسـان نـيـسـتـنـد. خـداونـد، مـجـاهـدانى را كه با
مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [ ترك كنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشيده ، و به هر يـك از، ايـن
دو گـروه (بـه نـسـبـت اعـمـال نيكشان ،) خداوند وعده پاداش نيك داده و مجاهدان را بر قاعدان با
پاداش عظيمى برترى بخشيده است .هـمـچـنـيـن ، خـداونـد در آيـه 75 سـوره نـساء، مسلمانان را به يارى محرومان و مستضعفان فرامى
خواند، كه در بحث مربوط به اهداف جهاد ذكرش گذشت .و در جايى ديگر مى فرمايد:(اِنـْفـِرُوا خـِفـافـاً وَ ثـِقـالاً وَ جـاهِدُوا بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ فى سَبيلِ
اللّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).(414)
[هـمـگـى بـه سـوى جـهـاد] حـركـت كـنـيـد، چـه سـبـكـبـار بـاشـيـد چـه سـنـگـيـن بـار، و بـا
اموال وجان هاى خود در راه خدا جهاد كنيد. اين به نفع شماست ، اگر بدانيد.پيام آيه شريفه فوق كه اشاره به جنگ تبوك دارد اين است كه هرگاه فرمان جهاد صادر شود، بـر هـمـه
مـسـلمـانان واجب است به اين دعوت [جهاد آزاديبخش ] پاسخ گويند و از هر كارى ديگر چـشـم پـوشـنـد و
سـلاح بـه دسـت گـرفـتـه و راهـى مـيـدان نـبـرد شـونـد و بـا انـفـاق مال و حضور در جبهه ، اين
تكليف الهى را ادا كنند؛ چرا كه جهاد، خير و نيكى و سربلندى و عزّت بـراى مـسـلمـانـان در پـى مـى
آورد آيـه بـعـدى (آيـه 42) افـراد سـسـت و تنبل و ضعيف ايمان را، كه با بهانه هاى واهى از رفتن به جهاد
سرباز مى زدند، سخت سرزنش كرده است ..(415)قـرآن كـريـم موضوع جهاد ابتدايى در عصر حضرت موسى (ع )و حضرت سليمان (ع )را شرح داده و به نكته هايى
ارزشمند اشاره كرده است .در قرآن كريم آمده است :حضرت موسى به قوم خود گفت : (به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته ، وارد شويد و به پشت
سرِ خود بازنگرديد كه زيانكار خواهيد بود.) آنان گفتند: (اى موسى ! در آن [سـرزمـيـن ]، گـروهـى
[نـيـرومـنـد و] سـتـمـگـرنـد، و ما هرگز وارد آن نمى شويم تا آنان خارج شوند...).(416)بـه دليـل ايـن سـرپـيـچـى از جـهـاد ابـتـدايـى ، خـداونـد چهل سال آنان را در بيابان سرگردان كرد
كه راه به جايى نمى بردند..(417)و دربـاره حـضـرت سـليمان (ع )مى فرمايد كه چون او دريافت كه قوم سبا با رهبرى بلقيس ، بـه پـرسـتـش
خورشيد روى آورده اند و بر خالق يكتا شرك مى ورزند، در نامه اى آنان را به تسليم در برابر حقّ
فراخواند. ولى آنان نپذيرفتند. سليمان (ع )به آنان پيغام فرستاد:بـا لشكريان به سراغ آنان مى آييم كه قدرت مقابله با آن را نداشته باشند، و آنان را از آن [سرزمين