99 جذاميها - داستان راستان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 1

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

99 جذاميها

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در مدينه چند نفر بيمار جذامى بود. مردم با تنفر و وحشت از آنها دورى مىكردند. اين بيچارگان بيش از آن اندازه كه جسما از بيمارى خود رنج مىبردند، روحا از تنفر و انزجار مردم رنج مىكشيدند. و چون مىديدند ديگران از آنها تنفر دارند خودشان با هم نشست و برخاست مىكردند.

يك روز، هنگامى كه دور هم نشسته بودند غذا مىخوردند، على بن الحسين زين العابدين از آنجا عبور كرد. آنها امام را به سر سفره خود دعوت كردند. امام معذرت خواست و فرمود: «من روزه دارم، اگر روزه نمى داشتم پايين مىآمدم. از شما تقاضا مىكنم فلان روز مهمان من باشيد». اين را گفت و رفت.

امام در خانه دستور داد، غذايى بسيار عالى و مطبوع پختند. مهمانان طبق وعده قبلى حاضر شدند. سفره اى محترمانه برايشان گسترده شد. آنها غذاى خود را خوردند و امام هم در كنار همان سفره غذاى خود را صرف كرد(119).

/ 128