بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْزن بيچاره، مشك آب را به دوش كشيده بود و نفس نفس زنان به سوى خانه اش مىرفت. مردى ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشيد. كودكان خردسال زن، چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم ديدند مرد ناشناسى همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمين گذاشت و از زن پرسيد: «خوب معلوم است كه مردى ندارى كه خودت آبكشى مىكنى، چطور شده كه بى كس مانده اى؟».شوهرم سرباز بود. على بن ابيطالب او را به يكى از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.مرد ناشناس بيش از اين حرفى نزد. سر را به زير انداخت و خداحافظى كرد و رفت، ولى در آن روز آنى از فكر آن زن و بچه هايش بيرون نمى رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود،زنبيلى برداشت و مقدارى آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ريخت و يكسره به طرف خانه ديروزى رفت و در زد.كيستى«همان بنده خداى ديروزى هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقدارى غذا براى بچه ها آورده ام».خدازتوراضى شودوبين ما و على بن ابيطالب هم خدا خودش حكم كند!«در باز گشت و مرد ناشناس داخل خانه شد، بعد گفت: «دلم مىخواهد ثوابى كرده باشم، اگر اجازه بدهى، خمير كردن و پختن نان، يا نگهدارى اطفال را من به عهده بگيرم».بسيار خوب! ولى من بهتر مىتوانم خمير كنم و نان بپزم، تو بچه ها را نگاه دار تا من از پختن نان فارغ شوم.زن رفت دنبال خمير كردن. مرد ناشناس فورا مقدارى گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما، با دست خود به بچه ها خورانيد. به دهان هركدام كه لقمه اى مىگذاشت مىگفت: «فرزندم! على بن ابيطالب را حلال كن، اگر در كار شما كوتاهى كرده است».خمير آماده شد. زن صدا زد: بنده خدا همان تنور را آتش كن.مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله هاى آتش زبانه كشيد و چهره خويش را نزديك آتش آورد و با خود مىگفت: «حرارت آتش را بچش، اين است كيفر آن كس كه در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاهى مىكند».در همين حال بود كه زنى از همسايگان به آن خانه سر كشيد و مرد ناشناس را شناخت، به زن صاحب خانه گفت: «واى به حالت! اين مرد را كه كمك گرفته اى نمى شناسى! اين اميرالمؤمنين على بن ابيطالب است».زن بيچاره جلو آمد و گفت: «اى هزار خجلت و شرمسارى از براى من، من از تو معذرت مىخواهم.»«نه، من از تو معذرت مىخواهم كه در كار تو كوتاهى كردم»(93)