53 پيراهن خليفه - داستان راستان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 1

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

53 پيراهن خليفه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

«عمر بن عبدالعزيز» در زمان خلافت خويش، روزى بالا ى منبر مشغول سخنرانى بود. در خلال سخن گفتن وى، مردمى كه پاى منبر بودند، مىديدند خليفه گاه به گاه دست مىبرد و پيراهن خويش را حركت مىدهد. اين حركت موجب تعجب حضار و شنوندگان مىشد و همه از خود مىپرسيدند: چرا در خلال سخن گفتن دست خليفه متوجه پيراهنش مىشود و آن را حركت مىدهد؟

مجلس تمام شد و به آخر رسيد. پس از تحقيق معلوم شد كه خليفه براى رعايت بيت المال مسلمين و جبران افراطكاريهايى كه اسلاف و پيشينيان وى در تبذير و اسراف بيت المال كرده اند، يك پيراهن بيشتر ندارد و چون آن را شسته، پيراهن ديگرى نداشته است كه بپوشد، ناچار بلافاصله پيراهن را پوشيده است. و اكنون آن را حركت مىدهد تا زودتر خشك بشود(68).

/ 128