بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْمسلمانان در مدينه مجموعا دو گروه بودند: گروه ساكنين اصلى و گروه كسانى كه به مناسبت هجرت رسول اكرم به مدينه، از خارج به مدينه آمده بودند. آنها كه از خارج آمده بودند «مهاجرين»، و ساكنين اصلى «انصار» خوانده مىشدند. مهاجرين چون از وطن و خانه و مال و ثروت و احيانا از زن و فرزند دست شسته و عاشقانى پاك باخته بودند، سر و سامان و زندگى و خانمانى از خود نداشتند؟ از اين رو انصار با نهايت جوانمردى، برادران دينى خود را در خانه هاى خود پذيرايى مىكردند. حساب مهمان و ميزبان در كار نبود، حساب يگانگى و يكرنگى بود. آنها را شريك مال و زندگى خود محسوب مىكردند و احيانا آنها را بر خويشتن مقدم مىداشتند(161).عثمان بن مظعون يكى از مهاجرين بود كه از مكه آمده بود و در خانه يكى از انصار مىزيست. عثمان در آن خانه مريض شد. افراد خانه، مخصوصا «ام علاء انصارى» كه از زنان با ايمان بود و از كسانى بود كه از ابتدا با رسول خدا بيعت كرده بود، صميمانه از او پرستارى مىكردند. اما بيماريش روزبروز شديدتر شد و عاقبت به همان بيمارى از دنيا رفت.افراد خانه كاملاً به قدرت ايمان و پايه عمل عثمان بن مظعون پى برده و دانسته بودند كه او براستى يك مسلمان واقعى بود. ميزان علاقه و محبت رسول اكرم را نسبت به او نيز به دست آورده بودند. براى هر فرد عادى كافى بود كه به موجب اين دو سند، شهادت بدهد كه عثمان اهل بهشت است.در حالى كه مشغول تهيه مقدمات دفن بودند رسول اكرم وارد شد ام علاء همان وقت رو كرد به جنازه عثمان و گفت: رحمت خدا شامل حال تو باد اى عثمان! من اكنون شهادت مىدهم كه خداوند تو را به جوار رحمت خود برد.تا اين كلمه از دهان ام علاء خارج شد، رسول اكرم فرمود: «تو از كجا فهميدى كه خداوند عثمان را در جوار رحمت خود برد؟!».يا رسول اللّه! من همين طورى گفتم وگرنه من چه مىدانم.«عثمان رفت به دنيايى كه در آنجا همه پرده ها از جلو چشم برداشته مىشود. و البته من در باره او اميد خير و سعادت دارم. اما به تو بگويم، من كه پيغمبرم در باره خودم يا درباره يكى از شما اين چنين اظهار نظر قطعى نمى كنم».ام علاء از آن پس در باره احدى اين چنين اظهار نظر نكرد، در باره هركس كه مىمرد اگر از او مىپرسيدند، مىگفت: «فقط خداوند مىداند كه او فعلاً در چه حالى است».پس از مدتى كه از مردن عثمان گذشت، ام علاء او را در خواب ديد در حالى كه نهرى از آب جارى به او تعلق داشت. خواب خود را براى رسول اكرم نقل كرد رسول اكرم فرمود: «آن نهر عمل او است كه همچنان جريان دارد»(162).