41 سلام يهود - داستان راستان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 1

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

41 سلام يهود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عايشه همسر رسول اكرم در حضور رسول اكرم، نشسته بود كه مردى يهودى وارد شد. هنگام ورود به جاى سلام عليكم گفت: اَلسَّامُ عَلَيْكُمْ؛ يعنى مرگ بر شما!! طولى نكشيد كه يكى ديگر وارد شد، او هم به جاى سلام گفت: اَلسّامُ عَلَيْكُمْ. معلوم بود كه تصادف نيست، نقشه اى است كه با زبان، رسول اكرم را آزار دهند. عايشه سخت خشمناك شد و فرياد برآورد كه: «مرگ بر خود شما و...».

رسول اكرم فرمود: «اى عايشه! ناسزا مگو ناسزا اگر مجسم گردد بدترين و زشت ترين صورتها را دارد. نرمى و ملايمت و بردبارى روى هرچه گذاشته شود، آن را زيبا مىكند و زينت مىدهد و از روى هر چيزى برداشته شود از قشنگى و زيبايى آن مىكاهد، چرا عصبى و خشمگين شدى؟».

عايشه: مگر نمى بينى يا رسول اللّه! كه اينها با كمال وقاحت و بيشرمى به جاى سلام چه مىگويند؟

«چرا، من هم در جواب گفتم: «عَلَيْكُمْ» بر خود شما. همين قدر كافى بود»(54)

/ 128