30 شكايت همسايه - داستان راستان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 1

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

30 شكايت همسايه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

شخصى آمد حضور رسول اكرم و از همسايه اش شكايت كرد كه مرا اذيت مىكند و از من سلب آسايش كرده. رسول اكرم فرمود: «تحمل كن و سر و صدا عليه همسايه ات راه نينداز، بلكه روش خود را تغيير دهد» بعد از چندى دو مرتبه آمد و شكايت كرد. اين دفعه نيز رسول اكرم فرمود: «تحمل كن» براى سومين بار آمد و گفت: يا رسول اللّه! اين همسايه من، دست از روش خويش بر نمى دارد و همان طور موجبات ناراحتى من و خانواده ام را فراهم مىسازد.

اين دفعه رسول اكرم به او فرمود:

«روز جمعه كه رسيد، برو اسباب و اثاث خودت را بيرون بياور و سر راه مردم كه مىآيند و مىروند و مىبينند بگذار، مردم از تو خواهند پرسيد كه چرا اثاثت را اينجا ريخته اى بگو از دست همسايه بد و شكايت او را به همه مردم بگو».

شاكى همين كار را كرد. همسايه موذى كه خيال مىكرد پيغمبر براى هميشه دستور تحمل و بردبارى مىدهد، نمى دانست آنجا كه پاى دفع ظلم و دفاع از حقوق به ميان بيايد، اسلام حيثيت و احترامى براى متجاوز قائل نيست. لهذا همينكه از موضوع اطلاع يافت، به التماس افتاد و خواهش كرد كه آن مرد، اثاث خود را برگرداند به منزل. و در همان وقت متعهد شد كه ديگر به هيچ نحو موجبات آزار همسايه خود را فراهم نسازد.(41)

/ 128