زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
به عبارت ديگر وظايفى را كه برعهده داشت نصب العين قرار داد تا تغييراتى را كه دنياى
مردم به آن نياز داشت تثبيت كند و تمركز دهد و وسايل و شرايطريشه دار و ذاتى آن
دگرگونيها را در ميان امت بشناساند.
وقتى درين امر نظر مى افكنيم مى بينيم على عليه السلام درين عرصه گامهاى بلند و قاطع
برداشت.او در زمينه اقتصادى مفهوم مساوات از بخشش را به صورت عملى و واقعى
بازگردانيد و بر عهده گرفت كه همه اموالى را كه عثمان بدون حساب و كتاب و بى هيچ مجوز
به خواص و دار و دسته خود داده بود
بازپس بگيرد.و از نظر شرعى بازگردانيدن اموال بسيارى را كه عثمان بدون وجه مشروع به
خواص خود بخشيده بود يا به هديه داده بودبازگردانيد.و در سطح سياسى اين روش را
برگزيد كه همه واليان و افرادادارى را كه از نظر تقوى و تجربه عملى از حيث اداره كشور،
شرايط اداره كردن اجتماع اسلامى را نداشتند از كار بركنار كند.
اما اين روش و اين برنامه اصلاحى كه امام(ع)اتخاذ فرمود در سطح كشورو اجتماع از طرف
گروههائى كه عادت كرده بودند از همه برتر باشند و به زندگانى طبقاتى خوگر شده بودند و
در استفاده از بيت المال به مساوات عادت نداشتند،با واكنشى بس شديد روبرو گرديد.زيرا
احساس كردند كه منافع و مصالحشان از نظر اجراى سياست اسلامى اصيل در خطر است و
ناچارندهرچه زودتر،با حركتى،وضع خود را تدارك كنند.
از اين روى طلحه و زبير بيعت را شكستند و بصره را مركز شورش خود قراردادند تا بر ضد
رهبرى و فرماندهى اسلامى قيام كنند و عايشه ام المؤمنين درآن كار پشتيبان آنان بود و
درين انشعاب بزرگ سمت رهبرى داشت.
بعلاوه معاويه فرزند ابوسفيان كه از روزگار خلافت عمر فرمانرواى شام بود براى هرگونه
پيشامدى خود را آماده ساخته بود.
آرى خرد،امام را واداشت تا گرفتاريهائى را كه كشورش از آن رنج مى بردبررسى كند و پس از
بررسيها به اين نتيجه قطعى رسيد كه آن حركت انشعابى را در درون اردوى خود سركوب
كند و آن جنبش انحرافى را كه در شام روى داده بود،چون در مرحله فعلى آنرا قابل اهميت
نميدانست رها سازد.