زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى پسر نعمان...مشتابيد،به خدا سوگند كه اين كار سه بار پيش آمد،آنرا منتشر ساختند و
خدا آنرا به تاخير انداخت.به خدا سوگند كه هيچ سرى نداريد مگر كه دشمنانتان از شما به
آن داناترند».

اى پسر نعمان،بنده،مؤمن محسوب نميگردد مگر كه سه سنت رارعايت كند:سنت خدا و
سنت رسول الله و سنت امام را.اما سنت خداى عز و جل اين است كه اسرار ما را بپوشاند (18) ».

اين عمل نسبت به همه اهل بيت(ع)استمرار يافت و دولت وقت اساسا به وجود آن آگاهى
داشت اما حدود آن و چگونگى خطر آن رانميدانست.

ازينجا بود كه امام(ع)و پيش ازو پدران بزرگوارش در معرض پى جوئى و مراقبت و شكنجه
بودند و اگر امام(ع)با خرد و حكمت و حسن رفتار خوداز دست منصور رها نشده بود،بارها
پيش آمده بود كه نزديك بود منصورخليفه،امام(ع)را با سخترين طريقى صدمه رساند (19) .

امام،جنبشهاى رهائى بخش انقلابى را تاييد ميفرمود تا خير و وجدان امت اسلام و اراده آنان
را برانگيزد و آن را به درجه اى حفظ كند كه حيات وصلابت امت را در مقابل سير نزولى
شخصيت و كرامت انسانى حاكمان منحرف،مصون بدارد.

اين كار را انقلابيان علوى بر عهده داشتند و با فداكاريهاى بيحاصل وياس آور خود كوشيدند
تا ضمير و وجدان اسلامى را محفوظ بدارند و ازكسانى كه به آنان يعنى به پيشوايان(ع)وفادار
بودند،پشتيبانى كنند.

در روايتى آمده است كه در محضر امام صادق(ع)از شخصى از آل محمد(ص)گفتگو ميكردند
كه قيام خواهد كرد.ايشان فرمود:«پيوسته من و شيعيان من به كسى از آل محمد كه خروج
كند دل بسته ايم.دوست ميدارم كه كسى از آل محمد(ص)خروج كند و نفقه عيال او بر عهده
من باشد» (20) .

امام على بن موسى الرضا(ع)به نزد مامون از زيد بن على شهيد صحبت ميكرد كه:«او از
علماى آل محمد(ص)بود و در راه و انعكاس خشم الهى بودو با دشمنان خداوند مجاهدت
كرد تا در آن طريق به شهادت رسيد.امام ادامه داد كه:ابو موسى بن جعفر نقل كرد كه از
پدرش جعفر بن محمد شنيده بودكه گفت:خداوند عمويم زيد را رحمت كند او مردم را به
سوى «الرضا ازآل محمد»دعوت ميكرد و اگر پيروز ميگرديد در پيشگاه خدا عهد خود را
وفامى نمود كه گفت:شما را به «الرضا از آل محمد»دعوت ميكنم » (21)

امام صادق(ع)مردم را بر آن ميداشت تا در شورشى كه زيد بر ضد دولت امويان كرده بود
پشتيبان زيد باشند.هنگامى كه خبر قتل زيد به او رسيد بسيارناراحت شد و اندوهى عميق بر
او دست داد و از مال خود به عيال هر كس ازياران زيد كه با او در آن واقعه آسيب ديده بودند
هزار دينار داد (22) .

هنگاميكه جنبش بنى الحسن(ع)شكست خورد،امام را اندوه فرا گرفت و سخت بگريست و
مردم را مسئول كوتاهى در برابر آن جنبش دانست.

ابن عمر كند گويد:«بر ابو عبد الله(ع)وارد شدم،به من فرمود:

آيا از حادثه آل حسن آگاهى؟خبر آن بما رسيده است و دوست نميدارم آنرادوباره باز گويم.
آنگاه گفتم:اميدواريم كه خداى بزرگ آنان را در عافيت نگاه دارد.آنگاه آن بزرگوار فرمود:اما
عافيت كجاست؟سپس گريست چندان كه به گريه صدا بلند كرد و ما نيز گريستيم » (23) .

«اينك اين ستايش امام از كسانى كه به كار آن جنبشها برخاسته بودندو آن اندوه و آن گريه و
زارى بر آنان،ممكن نبود با نظر امام(ع)و اصحاب ايشان وفق دهد مگر آنكه جنبش زيد
بطريقى به آنها مربوط ميشد،و زيد فقطبمنظور كسب قدرت و انتزاع خلافت از حكام وقت،
بنفع خاندان پيامبر كارميكرد.اگر زيد دعوت را براى شخص خود به عمل مى آورد،خود رادر
عرض امامت قرار داده بود.در چنين صورتى نه ستودن او جايز بود نه گريه بر او.

به اين ترتيب حساب آنان با حساب ديگران از بنى اميه يا بنى عباس ازغاصبان خلافت تفاوتى
نمى داشت.

/ 173