امام صادق(ع)مردم را بر آن ميداشت تا در شورشى كه زيد بر ضد دولت امويان كرده بود پشتيبان زيد باشند.هنگامى كه خبر قتل زيد به او رسيد بسيارناراحت شد و اندوهى عميق بر او دست داد و از مال خود به عيال هر كس ازياران زيد كه با او در آن واقعه آسيب ديده بودند هزار دينار داد (22) .هنگاميكه جنبش بنى الحسن(ع)شكست خورد،امام را اندوه فرا گرفت و سخت بگريست و مردم را مسئول كوتاهى در برابر آن جنبش دانست.ابن عمر كند گويد:«بر ابو عبد الله(ع)وارد شدم،به من فرمود:آيا از حادثه آل حسن آگاهى؟خبر آن بما رسيده است و دوست نميدارم آنرادوباره باز گويم. آنگاه گفتم:اميدواريم كه خداى بزرگ آنان را در عافيت نگاه دارد.آنگاه آن بزرگوار فرمود:اما عافيت كجاست؟سپس گريست چندان كه به گريه صدا بلند كرد و ما نيز گريستيم » (23) .«اينك اين ستايش امام از كسانى كه به كار آن جنبشها برخاسته بودندو آن اندوه و آن گريه و زارى بر آنان،ممكن نبود با نظر امام(ع)و اصحاب ايشان وفق دهد مگر آنكه جنبش زيد بطريقى به آنها مربوط ميشد،و زيد فقطبمنظور كسب قدرت و انتزاع خلافت از حكام وقت، بنفع خاندان پيامبر كارميكرد.اگر زيد دعوت را براى شخص خود به عمل مى آورد،خود رادر عرض امامت قرار داده بود.در چنين صورتى نه ستودن او جايز بود نه گريه بر او.به اين ترتيب حساب آنان با حساب ديگران از بنى اميه يا بنى عباس ازغاصبان خلافت تفاوتى نمى داشت.