موضع سوم
موضع امام(ع)در اين زمينه،نظارت بر پايگاههاى مردمى خود و پشتيبانى از آن پايگاهها وبالا بردن درجه آگاهى آنها و مجهز كردن آن با همه اسلوبهاو روشهاى پايدارى و بالا بردن به
سطح پيشتازان متعهد بود.امام(ع)،غالبا آنان را هشدار ميداد تا در دام عباسيان نيفتند و درمصائب روزگار از نظر
اقتصادى و اجتماعى به علت بدبختيها و رفتاربيرحمانه حكام كه با آن روبرو ميشدند،به آنان
كمك مى رسانيد.امام(ع)براى «محمد بن على سمرى »از ياران خاص خود و نائب چهارم
فرزندش(ع)
«حجة المهدى »(ع)در غيبت صغرى،براى پرهيز از فتنه نوشت:«فتنه اى است كه شما را گمراه
ميكند...پس آماده و هشيار باشيد. (9) »
به ياران خود فرمان ميداد كه خاموشى اختيار كنند و از فعاليت خود دارى نمايند تا كارها در
مجراى خود افتد و حوادث روبراه شود.امام(ع)حتى وقتى يارانش در بند و زندان بودند،آنان را از شكوه و تظلم باز ميداشت.يك بار
گروهى از اصحاب او را به زندان انداختندو آنان را زير نظر«صالح بن وصيف »قرار دادند.ياران
امام عبارت بودنداز:ابو هاشم جعفرى،داود بن قاسم،حسن بن محمد عقيقى،محمد بن
ابراهيم العمرى و ديگران.امام(ع)آنان را آگاه كرد كه از كسى كه در زندان مدعى است كه
علوى مى باشد بر حذر باشند كه او از آنان نيست.و در جامه او نوشته اى وجود دارد كه براى
سلطان نوشته است تا به او گزارش كند كه از او چه ميگويندپس يكى از آن گروه،جامه او را
بازرسى كرد و هم آن سان كه امام فرموده بود،نوشته را يافت. (10)
ديگر از مواضع امام،برخورد او با يارانش بود كه آنان را در اوقات مورد لزوم با ارسال پول مورد
نياز يارى ميداد.براى امام،از مناطق گوناگون اسلامى كه پايگاههاى توده اى او آنجابود،بوسيله نمايندگان او
كه در آن مناطق پراكنده بودند اموال بسيار مى بردند.و امام(ع)با دقت بسيار و با روشهاى گوناگون مى كوشيد تا آن امر را كاملااز چشم دولتيان
بپوشاند و به نحوى پنهانى عمل كند.مى توان ديد كه امام،كه تحت نظر و در زير فشار بود،
چگونه پولها را تحويل ميگرفت و بطورى كه صلاح ميدانست به مصرف مى رسانيد بى آنكه
دولت از آن فعاليتها چيزى درك كند.بلكه ناتوان و دست بسته در مقابل امام به سر مى برد،و با
وجودكوشش بسيار،از كشف مساله ناتوان بود و اگر گاهى برخى از اموال را دولت كشف
ميكرد به اين علت بود كه بعضى از اطرافيان امام(ع)در اتخاذ روش صحيح سهل انگارى
ميكردند. (11)
دولت عباسى در برابر ياران امام(ع)و در پايگاههائى كه پشتيبان اوبودند،قاطعانه و بيرحمانه
ايستادگى ميكرد و براى از ميان برداشتن خط مشى و برنامه امام و پراكندن و اداره كردن
ياران او كوششهاى فراوان به عمل آوردو با مال بيحساب بسيار و عيش بى دغدغه اشرافى
دست به خريدارى وجدانها زد.موضع امام در مقابل آن كوششها،پندگوئى بود كه به ياران دلدارى ميداد و مى فرمود:
«تهيدست و با ما بودن،بهتر كه توانگر بودن و با غير مابودن.كشته شدن با ما،بهتر كه زنده
بودن با دشمن ما.ما براى هر كس كه به ما پناه آورد،پناهگاهيم و براى آن كس كه بخواهد به
وسيله ما ببيند،نوريم،و آن كس را كه به ما پناه آورد،عصمتيم و هر كس كه ما را دوست بدارد،
بحقيقت در بزرگى و مقام با ما است و هر كس كه از ما منحرف گردد،جاى او در آتش است ».