زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موضع چهارم: موضع امام(ع) در آماده كردن مساله غيبت

امام عسگرى(ع)كه بوضوح مى ديد كه اراده الهى براى ايجاد دولت «الله »بر روى زمين،و در بر
گرفتن همه جهان انسانيت و گرفتن دست مستضعفان در زمين-تا خوف آنان به امنيت خاطر
تبديل گردد،و خداى را عبادت كنند،و هيچ چيز را شريك او نگيرند...-بر اين تعلق گرفته
است كه فرزندش غيبت كند.

او ميدانست كه هموار كردن راه غيبت فرزندش بر عهده اوست و اين كار ازين روست كه بشر
به ادراك و معرفت حسى عادت كرده است و براى اين انسان كه فقط چنين مى انديشد،دشوار
است كه به تفكر وسيع دست زند.

محيط امام(ع)كه محيطى فاسد و منحرف بود و سطح روحى آن پائين آمده بود،نمى توانست
تا ژرفاى اين ايمان،بالائى گيرد و به بلنداى اين تفكردست يابد.بخصوص كه غيبت امام
رويدادى بود كه در تاريخ امت،مانندى نداشت.سخنان معجزه آساى پيشين و نصوص فراوان
و پياپى،به آمدن مهدى(ع)بشارت مى داد و درين مورد روايات متواتر و صحيح از حضرت
نبى اكرم(ص)موجود است و مؤلفان صحاح كه معاصران آن زمان بوده اند ياپيش از آن زمان
مى زيسته اند،اين سخنان را روايت كرده اند.بخارى و مسلم و احمد بن حنبل...از آن جمله اند.

اينك مى گوئيم اگر چه همه اين نصوص و تبليغات بطور كلى اثرى بزرگ و عميق در رسوخ
فكر«انتظار مهدى(ع)»در نفوس مسلمانان داشت و ايمان آنان به اين معنى،با عمق ايمان فرد
و وسعت تفكر و اعتقاد مذهبى او در اسلام متناسب بود،اما آن نصوص،بيش ازين نبود كه از
يك طرف به امام كمك كند تا مردم را به ايمان بر غيبت قانع سازد و از طرف ديگر براى
مردم ثابت كند كه غيبت در مورد فرزندش مهدى(ع)صورت ميگيرد.

دشوارترين كارى كه امام عسكرى(ع)بعنوان پدر مهدى(ع)متحمل آن بود و مسئوليت آنرا
بر عهده داشت،اين بود كه مردم را قانع سازد كه زمان غيبت فرا رسيده است و تنفيذ آن امر
در شخص فرزندش امام مهدى(ع)صورت گرفته است.اين معنى بالنسبة به فردى عادى،امرى
دشوار بود،چه،امكان داشت آن فرد،ناگهان ايمانش متزلزل گردد.

درباره غيبت،در منطق ايمان فرد عادى به شكل مؤجل تفاوت زيادى وجود دارد.فرد
نمى تواند اثر آن را در زندگانى و بين ايمان به غيبت و اعتقادبه تنفيذ آن در زمان معاصر،حس
كند.بررسى و ملاحظه آن معنى در فرضيه توضيحى زير وجود دارد.

اگر شخصى كه در صدق گفتارش ترديد نداريم به ما خبر دهد كه به زودى رستاخيز بر پا
ميشود،يا به زودى اجل ما فرا مى رسد،چنين خبرى به ايمان مابه او صدمه مى زند و در آن
خدشه وارد ميكند.زيرا ايمان به قبول وقوع چنين امرى به نيروى مضاعف ايمان و اراده نياز
دارد

و بايد همه قدرت ايمانى و روحى خود را بسيج كنيم تا بدينوسيله به اين امر غيبى مؤمن
شويم.اين حقيقت روانى و مشكلات آن،امام را به اين راه كشانيد كه همه كوشش خود را
بذل فرمايد تا صدمه كمترى به افكار مردم وارد شود و اذهان مردم را بدون رد و انكار،براى
استقبال از آن آماده سازد و ياران و پايگاههاى خود را به ملزم بودن به آن دعوت كند.بخصوص
نسلى آگاه بپروراند كه هسته اصلى براى تربيت نسلهائى كه با فعاليت خود تاريخ دو غيبت
صغرى و كبرى را پايه گذارى كردند،تشكيل دهند.

بايد آن شرايط و اوضاع دشوارى را كه امام و اصحابش از طرف دولت تحمل كردند و ضرورت
عمل و تبليغ انديشه انقلابى مهدى(ع)را كه در منطق حكام براى هستى شان و بيرون رفتن
از محيط قدرتشان و تمرد و مخالفت بادولتشان امرى خطرناك بود،بر اين بيفزائيم.

از اينجا با كمال وضوح،دقت برنامه ريزى را كه بر عهده امام(ع)

نهاده شده بود و دشوارى موضع او را كه دعوت و تبليغ براى فرزندش مهدى(ع)بود،احساس
ميكنيم.

/ 173