زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اما بتحقيق،اين كار معاويه را قانع نميساخت كه آرام بنشيند و تسليم شود. زيرا پيرامون او
كسانى بودند كه مطامع او را تاييد ميكرده و مراقب كار بودندو شكست بر آنان گران مى آمد.
هم آن سان كه بر شخص معاويه آن شكست دشوار بود.

پس درين صورت،راه حلى صوابتر از آنچه كه امام با وجود اكراه ازآن پذيرفت،در مقابل تاريخ
نگاران نيست،خواه آنرا با علم به خطا بودن پذيرفته باشد يا آنرا بدون چنين علمى پذيرفته
باشد.در صورتى كه بين آن و جزآن،نتيجه يكسان بود،يعنى در هر حال مساله بيك نتيجه
منجر ميگرديد (9) .

اما چرا معاويه را عزل فرمود؟اين قضيه توجه همه تاريخ دانان و نوشته هاى آنان را جلب كرده
است و مساله را از اهميتى به سزا برخوردار ميدانند.

حتى به اين قول رسيده اند كه همانا وجود معاويه در تاريخ عرب،ضرورتى حتمى بود و بايد
چنين كسى وجود ميداشت،به اين اعتبار كه او مرحله اى ازمراحل بناى دولت و تمركز به
شمار ميرفت.

معاويه را دولتمردى سياستمدار وانمود كرده اند و در مقابل،سياست دشمن او يعنى امام
على(ع)را سياستى خيالى و غرق در مظاهر اخلاقى پنداشته اند.اينك مى پرسم كه آيا امام
على(ع)مى توانست،معاويه را در شام بپذيرد و آيا اگر چنان موضعى اتخاذ ميكرد درست بود؟

عباس محمود العقاد به اين پرسش چنين پاسخ ميدهد:

«امكان نداشت كه امام،معاويه را در حكومتى كه داشت مستقر سازد به دو سبب:

او بارها به عثمان فرموده بود كه معاويه را عزل كند.وجود معاويه ومانند او از واليان فرصت
طلب،مهمترين ماخذ حكومت عثمان بود.پس اگرامام على(ع)او را ميپذيرفت،موضع پيروان
او(ع)در آن معنى چگونه بود؟

و مردم چه ميگفتند؟

اگر از عقيده و نظر نخستين خود باز ميگشت،آيا مى توانست از آراءشورشيان كه به خلافت با
او بيعت كرده بودند تا وضع اجتماعى را دگرگون سازند و از يوغ حكومت عثمان رها گردند و
به حكومت جديد برسند،اعراض كند؟

اين نكته را ناديده گيريم و بپذيريم كه پذيرفتن معاويه به طرزى چاره انديشانه امكان پذير
بود آيا اين كار بنابر اين عقيده،بهتر و به تفاهم نزديكتر بود؟

بطور كلى مرجح است كه بگوئيم بطور مسلم چنين نبود.چه،معاويه در طول زندگانى خود،
در شام به سمت واليگرى عمل نميكرد بلكه شام را ملك خودميدانست و به آن راضى بود كه
به بيش از آن دست درازى نكند.اعمال اودرين خطه،عمل رئيس دولتى بود كه آن دولت را
پايه گذارى كرده باشد و ازآن،براى خود قدرتى و پشتيبانى فراهم آورده باشد.پس،سران و
صاحبان مقام را پيرامون خود جمع كرده بود و انصار را بهر قيمت كه امكان داشت خريده بود
و به زور ثروت و قوت،آماده آن بود تا روزگارى دراز در مقام خود باقى بماند و در آن هنگام كه
به نبرد با امام(ع)برخاست،فرصت راغنيمت شمرد و كدام فرصت بهتر از مطالبه خون عثمان (10) ؟

آن پيروزى كه معاويه بدست آورد به تبحر وى در محاوره و مناظره وحيله گرى و فريبكارى و
اتخاذ روشهائى كه امام از آن روى گردان بود حتى به كمترين جزء ناچيز آنهم نزديك نميشد،
وابسته نبود.معاويه با كسى از آن كارها نداشت.بلكه اساسا موقعيت دنيائى او به اختلاف
طبيعت موضع امام(ع)از طبيعت موضع معاويه،بستگى داشت و وضع اجتماعى معاويه به او
كمك كرد تا به آن پيروزيها برسد.

/ 173