زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همه ترا فرمان مى برند و از آن سر نمى پيچند». (12)

و احنف بن قيس كه يكى از سران پنجگانه در بصره بود به حسين(ع)

نوشت:«اما بعد،شكيبا باش.همانا وعده خدا حقيقت است و گفتار كسانى كه به قيامت يقين
ندارند نبايد ترا دچار بيم كند». (13)

عبد الله بن جعفر طيار و دو پسرش عون و محمد به او نوشتند:«...امابعد،من از خدا
ميخواهم هنگامى كه اين نامه مرا ميخوانى ازين كار كه هلاكت تو و درماندگى خاندانت در آن
است منصرف گردى.من دلسوز توام.اگرامروز از بين بروى و هلاك گردى،روشنى زمين به
تاريكى گرايد.چه،تو درفش هدايت شدگان و اميد اهل ايمانى،پس در حركت مشتاب ». (14)

اما امام حسين(ع)سرنوشت خود را ميدانست و چنين پاسخ گفت:

«اگر در لانه حشره اى ازين حشرات باشم مرا از آنجا بيرون خواهندكشيد تا مقصود خود را
انجام دهند». (15)

عمر بن لوذان نزد او به پند گفتن رفت و از بد فرجامى كار،وى را بيم دادو به او گفت:«ترا به
خدا اى فرزند رسول خدا(ص)،چرا از راهت منصرف نميگردى.بخدا سوگند كه پيش نميروى
مگر بر پيكان سر نيزه ها و بر لبه شمشيرها.اگر كسانى كه بتو پيام فرستاده اند،براى جنگ در
ركابت آماده باشند و شمشيرهاى خود را در خدمت تو بكار برند،پس بسوى آنان حركت كن
كه در نظرت بخطا نرفته اى » (16) و امام حسين(ع)قاطعانه به او پاسخ فرمود:

«به خدا سوگند كه اين نكته بر من پنهان نيست اما بر فرمان خداى نمى توان چيره شد و
اينان تا خون مرا نريزند از من دست نميكشند» (17)

همه اين دلايل به علم امام و به يقين او اشارت است كه ميدانست درروزى موعود،در زمين
كربلا به قتل خواهد رسيد.

آيا كسيكه خطبه امام(ع)را در مكه،هنگاميكه از آنجا به عراق اراده سفر فرمود،شنيده باشد
درين مساله ترديد خواهد كرد؟امام در آن خطبه چنين فرمود:

«از چيزى كه بر قلم گذشته است نمى توان گريخت.خشنودى ما اهل بيت در خشنودى خدا
است بر آزمايش او مى شكيبم و پاداش شكيبايانرادر مى يابيم ». (18)

/ 173