.چه،او هنوز در اثر خواهش پايگاهها و توده هاى مردم به حركت در نيامده بود،او در بين راه از كيفيت خيانت مردم كوفه و كشته شدن مسلم بن عقيل-فرد مورد اعتماد خاندان خود-اطلاع يافته بود.با اينكه امام(ع) ازين رويدادها اطلاع يافته بود،سفر خويش را ادامه داد.زيراشعارى كه او اعلام كرده بود در مقابل اخلاقياتى كه امت با آن به سر مى برد،وفاى به عهد(وفا به نامه هاى اهل كوفه)را ايجاب ميكرد.همچنين از جمله روشهائى كه امام(ع)براى بدست آوردن اخلاقيات مزبور به كار برد
اين بودكه همه نيرو و امكانات خويش را براى مبارزه تجهيز فرمود و به اين بس نكرد كه خود شهيد گردد بلكه همه ياران و فرزندان و اهل بيت خود را درين راه فدا كرد تا راه را بر اخلافيات شكست بر بندد.زيرا روحيه شكست هر اندازه در مشروع بودن آن قيام ترديد ميكرد،باز نمى توانست در رفتار وحشيانه سپاهيان بنى اميه در مورد خاندان نبوت كه با هيچ مقياس و معيارى صحيح نبود شك كند.اينجاست كه امام حسين(ع)با خون پاك خويش و خون پاك فرزندان و ياران خود و با همه اعتبارات احساسى و تاريخى،حتى شمشير و عمامه جدش پيامبر اكرم(ص)وارد مبارزه گرديد تا همه روزنه ها را و راههاى تعبير را بر اخلاق و اعتقاد به شكست يا مشروع بودن آن نبرد فرو بندد.اين سان،امام(ع)با برنامه اى جالب و شگفت آور و دقيق اراده ووجدان امت شكست خورده را به او بازگردانيد و او(ع)نشان داد كه اخلاق امت را نميتوان بوسيله روياروئى ساده دگرگون ساخت.چه،روياروئى بى پرده و صريح با اخلاق فاسد امت به معناى جدا شدن از او و دورى ازهر گونه قيام براى كار قانونى به سود ملت بود.اين كار،كارى بود كه امام حسين(ع)هنگاميكه مسلمانان رفته رفته به حالت و سطح جديد اخلاقى وارد شدند،انجام داد و با اخلاق شكست خوردگى،تفاوت داشت.چنين است مايه انگيزش وجدان انسان مسلمان از آن روزگاران تابه امروز.