زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ازين روى بود كه امام(ع)عموم مردم را آگاه ساخت و با سخنانى سپاس آميز و گرم و
صميمانه،خطاب به همه مسلمانان،آنان را برانگيخت تامسئوليت كار انقلابى را بر ضد بنى
اميه بپذيرند و امت اسلام را در مقابل حكام گمراه از تنازل شخصيت و سقوط كرامت انسانى
محفوظ بدارند.

امام،از جنبه انقلابى به صورتى كه مستقيما عهده دار آن گردد،كناره جوئى فرمود و به اين
بسنده كرد كه كار قيام را به كسانى واگذارد كه درين مورد بر پاى برمى خيزند و آنان را با
سپاس و تهنيت،گرم كار كند.اما در جنبه سياسى،ازرهبرى خوددارى نفرمود و تنها به عبادت
روى نياورد.اين مطلب،اختلاف شكل عمل سياسى است كه شرايط اجتماعى كه هر امام در
طى آن زيست ميكند،آن را محدود ميسازد.به عبارت ديگر،وضع اجتماعى كه هر امام در
آن زيست مى كرد،شكل كار سياسى او را محدود مى ساخت.اين تصورات و افكارى كه بر زبان
بعضى از مورخان شايع شده است،با وجود اينكه اشتباه است از جنبه عملى نيز خطرى به
حساب مى آيد.زيرا در حقيقت براى انسان منفى باف و روحيه هاى انزوا طلب و دورى جوئى از
مشكلات،امت و زمينه هاى رهبرى امت،اين معنى خوشايند است. (11)

اين طرز فكر غلط را بعضى از مورخان شايع كرده اند و گفته اند كه پيشوايان از نظر سياسى
گوشه نشين بوده اند و بعضى از متفكران و علماء دين نيز مردم متدين را مخاطب قرار داده اند
كه در ترك فعاليتهاى سياسى،پيرو پيشوايان(ع)

باشند.زيرا،اشتغال به جنبه سياسى،با طبيعت اين اسلام متباين است ». (12)

در واقع اين نظر و عقيده در مورد پيشوايان بوجود نيامد مگر بعد ازبوجود آمدن انديشه
تجربه تشيع روحى بصورتى منفصل از تشيع سياسى.آن نيز در ذهن فرد شيعى ايجاد نشد
مگر پس از آن كه تسليم واقعيت گرديد و اخگرتشيع در دل و جان او به خاموشى گرائيد.
تشيع در دل او تبديل به شكلى محدود شد،نه براى ادامه رهبرى اسلامى در ساختن امت و
انجام برنامه دگرگونسازى بزرگى كه رسول اكرم(ص)آغاز فرموده بود.سپس به
عقيده اى متحول گرديد كه آن تنها عقيده قلبش را تسكين ميداد و به او آرامش
مى بخشيدتشيع،آن سان كه واقعيت آن است،نوعى ساخت معين براى پيوند دادن رهبرى
اسلامى است،و رهبرى اسلامى جز در دست گرفتن عمل دگرگونسازى كه رسول اكرم(ص)
آغاز فرمود تا بناى امت را بر اساس اسلام،كامل فرمايد،معناى ديگر ندارد.

پس ممكن نيست چنين تصور كرد كه پيشوايان(ع)از جنبه سياسى دست برداشتند مگر
اينكه بپذيريم كه از تشيع و اسلام دست برداشته باشند. (13)

پيشوايان(ع)با وجود توطئه هايى كه دشمنان ميكردند تا آنان را اززمينه حكومت دور سازند
پيوسته مسئوليت خود را در نگاهدارى مكتب و تجربه اسلامى و مصون نگاه داشتن آن از فرو
افتادن در ورطه انحراف و جدا شدن از مبادى و معيارها و ارزشهاى آن به گونه اى كامل
تحمل ميكردند و هر وقت انحراف شدت مى يافت و از خطر فرو افتادن در ورطه نابودى بيم
ميداد،پيشوايان(ع)بر ضد آن حوادث تدبيرهاى لازم مى انديشيدند،و هرگاه تجربه اسلامى و
عقيدتى در تنگناى مشكلى گرفتار مى آمد و رهبريهاى منحرف به حكم بيكفايتى از درمان آن
ناتوان ميشد،امامان به نشان دادن راه حل و حفظ امت از خطرهائى كه او را تهديد ميكرد
مبادرت مى فرمودند.

/ 173