زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع) - نسخه متنی

عادل ادیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اما در بعضى اوقات،مخالفان امام(ع)كه روياروى ايشان مى ايستادند،حالت مبارزه جوئى
بخود ميگرفتند و براى ذهنيات و افكار بيشتر مردم در اين چهار چوب كه امام بخاطر آن
فعاليت ميكرد و مردم بدان معتقد بودند،ارزشى قائل نميشدند.

ازين رو بود كه امام(ع)با كمال روشنى در سطح امت شعارهاى خودرا مطرح مى فرمايد:

در روايتى آمده است كه حضرت باقر(ع)همراه با حضرت صادق كه همراه امام آمده بود،حج
بيت الله به جاى آوردند.وقتى به مسجد الحرام رسيدند،هزاران كس در مسجد گرد آمدند.
امام صادق(ع)با وجود حضور هشام بن عبد الملك،در محضر پدر بزرگوار خود ايستاد و
مفهوم شيعه اهل بيت را باوضوح تمام براى حاضران به شرح باز گفت.او آشكارا و با بيانى
روشن توضيح داد كه شيعيان كسانى هستند كه داراى اين صفات و خصوصياتند و
آنان اصحاب روحانى و اجتماعى در جامعه مى باشند و وارثان حقيقى اهل بيتند.

اين آشكارا گوئى و صراحت در سطح توده مردم و در حضور هشام بن عبد الملك،گزافه گوئى
و يا ماجراجوئى نبود كه امام حساب آنرا نكرده باشد،بلكه موافق برنامه اى بود كه براى
خواستهاى آن مرحله ضرورت داشت و درحقيقت توضيحى بود كه مردم از پيشوايان(ع)
ميخواستند و مسلمانان آن راادراك ميكردند

 و ميدانستند كه اينك مساله،همان مساله امام
حسين(ع)نيست كه با اخلاص براى حفظ اسلام جنگيد و به شهادت رسيد.بلكه مساله بالاترو
بزرگتر ازين تصور بسيطى است كه آنها دارند.مساله عبارت از هدف و عقيده و رهبرى و
برنامه ريزى الهى بود كه در وجود امام حسين(ع)تجلى يافته بودو اينك دوباره متجلى شده
است.و بسا كه در عصرهاى گوناگون و نسل هاى مختلف همچنان برقرار باشد و بروز كند.

اين مساله،مساله اى بود كه ناگزير بايد ملت را به آن توجه ميداد و به شكلى واضح و تفصيلى و
دربرگيرنده،به او مى فهماند تا او را عميقا به حركت درآورد و واقعيتى را كه در آن زندگانى
مى كنند دگرگون سازد. دليل اين مطلب چيزى ازين گوياتر نيست كه امام باقر(ع)به خليفه
اموى وارد شد و خليفه كوشيد با استهزاء از امام(ع)پرسش كند و به او گفت:آياتو فرزند ابو
ترابى؟.و بعد سعى كرد او را خفيف گرداند.اما امام(ع)به اين مسائل اهميتى نداد بلكه در
مجلس خليفه به پاى ايستاد و خطابه اى ايراد فرمودتا رهبرى اهل بيت را توضيح دهد و
مشروعيت آنان را در حكومت،آشكارابيان كند.امام با دعوت خود و چنين آشكارا سخن
گفتن ها و از گذرگاه اين برنامه وسيع،و با روياروئى صريح با امت در هدفهاى واضح،
روزگارى نوين را مجسم ساخت.

/ 173