ميليون ها بشقاب پرنده
به طورى كه در صفحه هاى گذشته از نظر خوانندگان گرامى گذشت, تعداد بشقاب هاى ديده شده را بيش از سه ميليون فقره قيد كرده اند. تعداد سرسام آور بشقاب ها موجب شده كه در محافل علمى به صورت جدى تلقى بشود و هرگز مورد ترديد و انكار قرار نگيرد .در ميان كسانى كه بشقاب هاى پرنده را ديده اند, از هر طبقه اى يافت مى شود. از پژوهش گر گرفته تا استاد دانشگاه, خلبان, ملوان, كاپيتان, فيزيك دان, شيميست, پزشك و مهندس و هر طبقه ديگر وجود دارد و در مناطق مختلف و در فواصل مختلف رؤيت شده است. همين رقم ميليونى كه در سال هاى متمادى در كشورهاى مختلف و از طرف طبقات مختلف گزارش شده است, موجب مى گردد كه احدى نتواند آن را ناچيز پنداشته, ناديده بگيرد.(1)آن چه ما در اين جا نقل خواهيم كرد, قطره اى از دريا و نمونه اى از هزارها هزار مى باشد كه در گزارش هاى رسمى قيد شده و از خبرگزارى هاى شرق و غرب پخش شده است. اينك نمونه اى چند:1. ساعت 11 شب به وقت محلى در 15اكتبر 1948 هواپيماى ارتشى (اف ـ 61) از فرودگاه (فوكووكا) در ژاپن به پرواز درآمد. كاپيتان (اوليفر هيمفيل) آن را هدايت مى كرد و (بارتون هالنز) مسئول رادار بود, كه بشقاب پرنده را در اوج آسمان مشاهده كردند و چندين بار رادار هواپيما آن را نشان داد. شش بار به سوى آن حركت كردند تا اندكى به آن نزديك شوند و معلومات بيش ترى به دست آورند. در هربار تا خواستند به آن نزديك شوند, با سرعت بسيار فوق العاده اى از آن نقطه دور شد و سرانجام نتوانست به آن نزديك شود.(1)
در گزارش رسمى ژاپن آمده است كه هواپيماى اف ـ 61 در تعقيب آن 12هزار قدم از مسير خود دور شده بود و براى رفتن به مقصد خود ناگزير شد 180درجه برگردد تا رهسپار مقصد خود گردد .در گزارش آمده است بشقاب پرنده قادر بود كه عمودى اوج بگيرد و عمودى فرود آيد و مى توانست به قدرى اوج بگيرد كه از رادار هواپيما مخفى شود .كاپيتان (هيمفيل) مى افزايد كه حركات بشقاب دقيقاً روى حساب بود و روشن بود كه موقعيت هواپيماى ما را درك مى كند و بر اساس آن تغيير موضع مى دهد .اين حادثه در 34سال پيش در ژاپن اتفاق افتاده است و آن روز در جهان هيچ دستگاهى نبود كه با آن سرعت پرواز كند و يا به آن مقدار اوج بگيرد و يا همانند آن به صورت عمودى اوج گرفته, فرود آيد. به خصوص كه كاپيتان (هيمفيل) هنگامى كه با مركز فرودگاه تماس گرفت, آن ها گفتند در اين مدت مطلقاً هواپيماى ديگرى در منطقه نبوده است .2. آن چه در زبان خلبانان به عنوان (دشمن خلبان ها) شهرت يافته و ساليان دراز موجب نگرانى آن ها بود, سر از بشقاب پرنده درآورد. داستان از اين قرار است:رابرت ايمنجر و ديرگان نوشته اند كه در جنگ جهانى دوم خلبانان متفقين اشياى نورانى مى ديدند كه در فضا پرواز مى كنند و به هواپيماهاى اين ها نزديك مى شوند و با نورافكن هاى نيرومند خود, چشم هاى خلبان ها را خيره مى كنند و احياناً در اطراف هواپيماها مثل فرفره با سرعت سرسام آورى مى چرخند .در آغاز كار, كارشناسان متفقين(1) تصور مى كردند كه اين ها يك نوع سلاح است كه متفقين از آن ها آگاه نيستند, و چون اين ها بر فراز اقيانوس آرام و اقيانوس اطلس ديده مى شدند متفقين مى گفتند: آن چه بر فراز اقيانوس آرام ديده مى شود از آن ژاپن است, ولى چون با گذشت زمان مطمئن شدند كه اين ها اسلحه دشمن نيست, بلكه بايد توجيه ديگرى براى آن ها پيدا كنند. پس از اوج گيرى مسائل مربوط به بشقاب هاى پرنده متوجه شدند كه آن ها نيز از نوع بشقاب هاى پرنده بوده است.(1)
3. داستان سفينه مادر, در سال 1961 وحشت و حيرت دانشمندان را برانگيخت. داستان از اين قرار است:در گزارش برتوفينوليو, نويسنده جهانى ايتاليايى آمده است كه سفينه فضايى مادر, در تابستان 1961 به هنگام تأسيس پايگاه موشكى جديدى براى شبكه دفاعى مسكو با يك گروه بشقاب پرنده روبه رو گرديد .فرمانده سفينه مادر دستور داد كه به سوى بشقاب ها موشك پرتاب كنند, ولى با كمال تعجب متوجه شد كه همه موشك ها در نزديكى سفينه منفجر مى شود و به سوى بشقاب ها پرتاب نمى شود .بار دوم دستور آتش داد. اين بار نيز همه موشك ها در نزديكى سفينه منفجر شد .بار سوم دستور آتش داد, ولى اين بار هيچ موشكى پرتاب نشد, و معلوم شد كه همه دستگاه هاى الكترونى پايگاه بدون هيچ دليلى از كار افتاده است, و هرگز دليل آن روشن نشد.(1)
4. فضانوردان شوروى با آن همه عنايت خاصى كه به پوشيده نگهداشتن اسرار و رويدادهاى خود دارند, فاش كردند كه در هشتم ژوئيه 1964 به هنگام بازگشت از سفر فضايى وقتى كه به جو زمين نزديك شدند اشياى نورانى پرنده اى را در فضا ديدند .5. در روز 12 اكتبر همان سال گروه ديگرى از فضانوردان شوروى فاش ساختند كه در اثناى يك سلسله عمليات فضايى بشقاب هاى پرنده اى را در فضا ديده اند كه به سرعت حركت مى كنند و در اطراف سفينه هاى آن ها مى گردند.(1)
فضانوردان شوروى بارها تصريح كرده اند كه بشقاب هاى پرنده را در فضا ديده اند و متوجه شده اند كه بشقاب ها از سفينه هاى اين ها مراقبت مى كنند و حركاتشان را زير نظر دارند .برخى از فضانوردان از بشقاب ها عكس و فيلم گرفته اند كه جزء اسناد برخى پايگاه هاى فضايى كشورشان نگه دارى مى شود .6. مؤسسه (ناسا) از پايگاه هاى فضايى آمريكا مسئول جمع آورى معلومات تهيه شده در مورد بشقاب هاى پرنده است و نتيجه تحقيقات در پرونده هاى مخصوصى در گاو صندوق هاى نفوذناپذيرى حفاظت مى شود. از مطالبى كه از اين مؤسسه به بيرون انتقال يافته است اين است كه تاكنون ده ها فضانورد آمريكايى صدها بشقاب پرنده را ديده و از آن ها عكس و فيلم تهيه كرده است و از رويدادهايى كه به هنگام ظهور بشقاب ها اتفاق مى افتد فيلم جالب و مهيّجى تهيه كرده اند كه در اين سازمان نگه دارى مى شود.(1)
7. روز سيزدهم سپتامبر 1966 فضانورد معروف گوردون, در حالى كه سفينه جيمينى 11 را هدايت مى كرد, جسم نورانى پرنده اى را ديد كه در نور خورشيد به رنگ نارنجى ديده مى شد, اين جسم از راه دور با سرعت سرسام آورى به سفينه نزديك شد و از سفينه گذشت و به دور آن گردش كرد و سپس از اوج خود كاست و در ارتفاعى پايين تر از ارتفاع سفينه ناپديد شد .اين حادثه در هيجدهمين گردش سفينه بر فراز اقيانوس آرام اتفاق افتاد .گوردون موفق شد كه دو عكس از آن بگيرد. اين جسم در عكس به شكل بيضى, و شبيه عكسى است كه فضانورد معروف (آلدرين) از يك بشقاب پرنده برداشته است.(1)
8. روز نهم ژوئيه 1969 يعنى دقيقاً يك روز پيش از آن كه انسان بر فراز كره ماه فرود آيد, آرمسترانگ و رفيقش آلدرين هنگامى كه با آپولو11 در اطراف كره ماه گردش مى كردند و مشغول تحقيق در شكل كره ماه بودند, يك مرتبه متوجه شدند كه دو سفينه فضايى ديگر, كه يكى بزرگ و ديگرى كوچك است در اطراف كره ماه مشغول عملياتى هستند كه هيچ سفينه ساخت بشر قادر به چنين عملياتى نيست .اين دو سفينه بسيار پرنور بودند و در ضمن عمليات از يكديگر فاصله مى گرفتند و سپس به يكديگر نزديك مى شدند .آرمسترانگ مى گويد: من از ديدن آن دو سفينه نورانى بسيار دچار وحشت شدم, چون تاكنون چنين چيزى را نديده بودم و مطمئن بودم كه سفينه هاى ساخت بشر قادر به چنين عملياتى نيستند و يقين دارم كه اين دو جسم نورانى را با چشم غيرمسلح ديدم .ولى آلدرين وحشت زده نشد, زيرا او چندين بار نظير آن ها را ديده بود.(1)
9. فضانورد معروف (آلدرين) همسفر آرمسترانگ در آپولو11 سه سال پيش از سفر جنجالى اش, در سال 1966 به هنگام گردش در اطراف زمين با سفينه جيمينى12, تعداد چهار شىء نورانى ديد كه در اين گردش او را دنبال مى كنند و تمام كارهاى او را زير نظر دارند. در هنگام يك سفر ديگر يك شىء نورانى كوچك ترى را ديد, ولى به هنگام مراجعت از سفر جنجالى خود (1969) همراه آرمسترانگ, از اين بشقاب ها عكس و فيلم گرفت كه كلاً در آرشيو پايگاه فضايى (ناسا) نگه دارى مى شود .چرا اين فيلم ها در روزنامه ها و مجله هاى علمى چاپ نمى شود؟ بسيار روشن است, براى اين كه سازمان ناسا و ديگر سازمان هاى مشابه تاكنون نتوانستند اين اشياى نورانى پرنده را توجيه كنند و نمى خواهند عجز و ناتوانى خود را از توجيه چنين مسائلى در معرض تماشاى جهانيان قرار بدهند, ولى در گزارش (ناسا) آمده است كه فيلم ها حقيقى است و مؤسسه از تفسير و توجيه آن ها ناتوان است.(1)
آمريكا از اين مخفى كارى ها زياد دارد, در مورد پژوهش گران (پروژه كتاب ازرق) نيز كه به منظور مطالعه و تحقيق در مورد بشقاب هاى پرنده تأسيس شده بود و دستور آن رسماً به نيروى هوايى صادر شده بود, بدون اعلام نتيجه به كار خود پايان داد و نتيجه آن همه تحقيق و پژوهش در آرشيو نيروى هوايى مكتوم ماند .10. داستان ديگرى از مشاهده بشقاب پرنده توسط سرنشينان آپولو11 شاهد ديگرى بر مخفى كارى ايالات متحده است. داستان از اين قرار است:آلدرين و آرمسترانگ در دومين دور پرواز جنجالى خود, در حالى كه از شبكه سراسرى راديو و تلويزيون آمريكا صداى آن ها پخش مى شد, گزارش دادند: (يك شىء نورانى به سفينه ما نور افكنده است! اين شىء نورانى بسيار حيرت انگيز است! ما چيزى نمى فهميم! اين نور از همه پوشش هاى سفينه نفوذ مى كند و خود سايه ندارد! جداً عجيب است …!)
در اين لحظه كه صداى فضانوردان مستقيماً از شبكه سراسرى پخش مى شد, مركز توليد صدا و سيما, صداى فضانوردان را قطع كرد و پس از مدتى به تفسير گزارش فضانوردان پرداخت و چنين گفت: (آن چه فضانوردان ديده اند موشكى بود كه همراه سفينه به سوى كره ماه پرتاب شده بود!)
اين تفسير كسى را قانع نكرد, چون هرگز معقول نبود كه موشك تا آن جا اشتعالش را حفظ كند. هم چنين هرگز امكان نداشت كه نور موشك از جداره هاى سفينه نفوذ كند و همه جاى سفينه را روشن كند و خود سايه نداشته باشد.(1)
11. داستان آپولو17 از همه جالب تر است:هارسون شميدت و يوجين سيرفان, سرنشينان آپولو17 به هنگام گردش در اطراف كره ماه, در حالى كه لحظه به لحظه با مركز زمين در تماس بودند, يك مرتبه گزارش داد:ـ يك جسم غول پيكرى از دور ديده مى شود به شكل هرم است, حركات عجيبى دارد .ـ صداى انفجار مى آيد. آنتن سفينه ما به صورت مرموزى از كار افتاده و نوك آن به دور خود, دور مى زند .ـ ما را زير نظر دارند, ما خودمان را لو داديم, ما را كشف كردند .ـ اين شىء نورانى بالاى سر ما پرواز اكتشافى دارد .ـ مى ترسيم اين يك شهاب باشد .از مركز زمين در پاسخ گفتند: نترسيد, چيز مهمى نيست, در همه پروازها شبيه آن ديده شده و به كسى آسيب نرسانيده است. (جون غلين) هم در سفر پيشين مشابه آن را ديده است .فضانوردان به شدت به وحشت افتاده بودند و خود را در چند قدمى مرگ مى پنداشتند. آن ها خيال مى كردند كه سفينه آن ها نيز با خطر نابودى مواجه است ولى بعداً متوجه شدند كه اين همان بشقاب پرنده اى است كه تاكنون به كسى آسيب نرسانيده است ولى در همه عمليات فضايى حضور داشته است .اين ها نمونه اى از مشاهده بشقاب هاى پرنده توسط فضانوردان بود, ولى رؤيت بشقاب ها منحصر به خلبانان و فضانوردان نيست بلكه گروهى از دانشمندان نيز شخصاً آن را ديده اند كه فيليپ كلاس يكى از آن هاست:12. ستاره شناس معروف (فيليپ كلاس) روز پنجم اكتبر 1973 ساعت 8بعدازظهر شىء نورانى عجيبى را ديد كه در منطقه اريزونا در حركت بود و چند دقيقه بعد ناپديد شد .او طبق روش دائمى خود كاغذ و قلمش را درآورد و مشخصات آن را نوشت. از آن تاريخ مراقب آسمان است كه در صورت تكرار چنين وضعى آن ها را ثبت كند .اين خبر در برنامه صـبح پنجشـنبه هشتم فوريه 1979 از راديو لندن پخش شد .13. در ايالت كنتوكى آمريكا, در منطقه مشهور به مثلث دشت سبز مشاهده بشقاب پرنده به قدرى تكرار شده كه دانشگاه فرانكفورت (پايتخت ايالت كنتوكى) جمعى از اساتيد دانشگاه را مأموريت داده كه در اين زمينه تحقيق كنند.(1)
در گزارش اين هيئت آمده است: سه فقره از گزارش هايى كه در ماه هاى اخير رسيده است جاى ترديد نيست .14. گزارش اول از طرف دو نفر از مأموران آتش نشانى رسيده است كه در منطقه دشت سبز مشغول اطفاى حريق بوده اند, يك بشقاب پرنده را ديده اند كه در حدود يك ساعت در تعقيب آن ها بوده است .15. گزارش دوم را آقاى قسيس و همسرش فرستاده اند كه يك روز صبح هنگامى كه رهسپار كليسا بودند, در اثناى راه يك شىء نورانى ديدند كه به شكل استوانه است و شباهتى به هواپيماها ندارد, مدتى بر فراز سر آن ها پرواز كرد, سپس به طرز شگفت آورى دور شد و ناپديد گشت .16. گزارش سوم مربوط به يك جوان هفده ساله است كه بشقابى را بر فراز دشت سبز در حال حركت ديده است و موفق شده كه تصوير خوبى از آن بردارد و به هيئت علمى ارسال نمايد .17. اسقف تيودور هيزبورج, رئيس دانشگاه نوتردام, اعلام كرده است كه در اثناى مسافرتى كه براى صيد ماهى با (پول بيچنار) رئيس سابق دانشگاه, و (آلرشد بيتر آلارد) انجام مى دادند, بشقابى را ديده اند كه با نور خيره كننده و سرعت سرسام آورى در حركت است. همراهان او نيز تأكيد داشتند آن ها نيز به روشنى آن را مشاهده كرده اند.(1)
18. راديو لندن در پاسخ پرسشى كه در مورد بشقاب هاى پرنده شده بود كه آيا حقيقت دارد يا نه؟ چنين گفت: يكى از فيلم برداران تلويزيون در (پاپميرو) توانسته است كه از يك بشقاب پرنده تصويرهايى را بردارد و اين تصويرها از تلويزيون پخش شده است و در همان روزها اين گزارش در روزنامه هاى محلى منعكس شده است .19. سه سال پيش تعدادى بشقاب پرنده بر فراز نيوزلند ديده شد كه تلويزيون نيوزلند موفق شد فيلم مفصلى از حركت بشقاب ها تهيه كند و پخش نمايد. اين خبر از طرف همه خبرگزارى ها پخش شد. راديو لندن نيز همان شب اين خبر را پخش كرد .20. خبرگزارى يونايتدپرس از ژوهانسبورگ (جنوب آفريقا) گزارش داد كه ديروز (روز پنجشنبه 4ژانويه 1979) يك خانم و كودكش, شش مخلوق عجيب الخلقه را ديده بود كه در جلو يك جسم نورانى پرنده, ايستاده اند, و آن جسم نورانى, نورهاى رنگين و خيره كننده اى از خود توليد مى كند و بر فراز يكى از راه هاى زراعتى به پرواز درآمده است .اين خانم كه (ميگان كويزيت) نام دارد, بهت زده اين مخلوقات را تماشا مى كرد كه آن ها در صدد سخن گفتن با او برآمدند و خانم كويزيت وحشت زده جيغ كشيد .آن ها وقتى كه وحشت او را ديدند, به داخل بشقاب رفته, مقدارى از او دور شدند .خانم كويزيت مى افزايد: من بشقاب پرنده را از فاصله بيست مترى ديدم. پنج يا شش مخلوقِ عجيب الخلقه را ديدم كه لباس عجيبى پوشيده بودند و چكمه هايشان به پيراهنشان متصل بود, برخى از آن ها ريش داشتند و ماسك هايى چون ماسك فضانوردان به صورت زده بودند .ييك بار ديگر كه يكى از آن ها به سوى خانم كويزيت نگاه كرده است, خانم كويزيت به خود جرأت داده, به او (هلو) (سلام) گفته است. آن گاه صداى بلند و آهنگينى در پاسخ شنيده كه مفهوم آن را درك نكرده است .آن گاه به بچه اش گفته كه به خانه رفته, پدرش را فرا خواند. در همان لحظه آن شش تن به داخل بشقاب پرنده رفته, در آن را, كه يك متر و نيمى بوده و از بالا به پايين كشيده مى شده, بسته اند و به پرواز درآمده اند و چند لحظه بعد در پشت ابرها ناپديد شده اند.(1)
با توجه به نمونه هاى ياد شده روشن مى شود كه داستان بشقاب هاى پرنده در تمام نقاط جهان و از طرف همه طبقات ديده شده است: در آمريكا, شوروى, انگلستان, فرانسه, نيوزلند, ژاپن, آفريقا, آرژانتين و كشورهاى عربى .آخرين بشقابى كه (تا زمان تأليف كتاب) ديده شده, چند روز پيش (21 ژانويه 1979) بود كه در كويت ديده شد .همه خبرگزارى ها خبر آن را در گزارش خود آوردند. به دنبال آن هيئت دولت جلسه كرده, گروهى را متشكل از وزارت نيرو, پست و تلگراف, داخله, دفاع و هواپيماى كشورى مأمور كرد كه با همكارى گروهى از دانشمندان آكادمى علمى كويت به تحقيق در مورد اين حادثه بپردازند .خبرگزارى ها گفتند: اين بشقاب پرنده كه اخيراً در كويت ديده شده, جسمى نورانى به قطر 45متر و ارتفاع هشت متر بوده است. در ميان افرادى كه آن را ديده اند, كسى كه از همه به آن جسم نزديك تر بوده, از فاصله صد مترى بوده است.(1)
نتيجه اى كه در اين گروه به دست آمد اين بود كه هرگز احتمال آن نمى رود كه اين شىء نورانى مربوط به يك دولت ديگرى باشد كه براى جاسوسى و يا هدف ديگرى به اين جا آمده باشد .زيرا تا جايى كه ما اطلاع داريم در اين دنيا دولتى نيست كه از نظر تكنولوژى قادر به ساختن چنين دستگاهى باشد .اين بشقاب در پنجاه كيلومترى شهر كويت و در نزديكى مركز استخباراتى قمرهاى مصنوعى فرود آمده بود. و تعداد هفت نفر از مهندسان فنى شركت نفت كويت آن را ديده بودند و يك كارشناس آمريكايى نيز آن را ديده بود .داستان بشقاب پرنده ياد شده را مجله الكفاح العربى چنين مى نويسد:گروهى از مهندسان فنى در مركز پالايشگاه شركت نفت كويت از صفحه دستگاه الكترونيكى متوجه شدند كه يكى از واحدهاى پالايشگاه از كار افتاده است. هفت نفر از مهندسان به همراه يك نفر كارشناس آمريكايى به محل آن واحد پالايشگاه رفتند و ديدند يك جسم عجيب و غريبى در 250مترى پمپ بر زمين نشسته است .اين جسم به شكل استوانه اى بود و حجم آن كمى بزرگ تر از يك هواپيماى جمبوجت بود و يك گنبد قرمز رنگى داشت. هنگامى كه به محل موتور رفتند, ديدند كه درِ ساختمان باز است و همه دستگاه هاى موجود در اين واحد پالايشگاه از كار افتاده است ولى هيچ دليل روشنى براى ازكار افتادن دستگاه ها در بين نيست .برخى از تكنيسين ها تصميم گرفتند كه به آن جسم نورانى نزديك شوند ولى برخى ديگر آن ها را از اين كار برحذر داشتند .مدت هفت دقيقه به حالت ترديد ايستادند و به آن نگاه كردند. ناگاه در برابر ديدگان تماشاگران از زمين برخاست و با آرامى خاصى كه همه سفينه ها و هواپيماها از نظير آن ناتوان هستند, از آن ها دور شد و سرانجام در فضا ناپديد شد. از اين بشقاب به هنگام برخاستن و حركت كردن, كوچك ترين صدايى شنيده نشد .مهندسان فنى و كارشناس آمريكايى به محل پالايشگاه برگشتند و با كمال تعجب مشاهده كردند كه همه دستگاه ها با دور شدن بشقاب, خود به خود به كار افتاده اند.(1)
همه تماشاگران, مهندس فنى و كارشناس مسائل فضايى و صاحب اطلاعات وسيع از انواع سفينه هاى موجود در جهان بودند. همگى اتفاق نظر داشتند كه اين جسم نورانى از سفينه هاى موجود در روى زمين نيست, بلكه از همان بشقاب هاى پرنده اى است كه تاكنون هزاران بار در تمام مناطق جهان ديده شده است و بيش از آن چيزى از حقيقت آن ها كشف نشده است .از شگفت انگيزترين داستان هاى بشقاب پرنده, داستان معروف (تل 60) مى باشد كه به جهت شهرت آن در اين جا نقل نمى كنيم.(1)