ازدواج, مسكن و فرزندان حضرت مهدى
در روايتِ خضرا به ازدواج, مكان و فرزند داربودنِ حضرت حجت(عج) تصريح شده است, پيش تر مسائلى در اين خصوص گفته شد, اما در اين جا به شكلِ ديگرى اين موضوعات بررسى مى شود .
ازدواج حضرت مهدى
از دو جهت مى توان در اين زمينه بحث كرد: يكى از جهت قواعد عمومى و ديگرى از ديدگاه اخبار و روايات .
1. برحسب قواعد و قوانين عمومى
اين مسئله را با دو نظريه موجود درباره غيبت بررسى مى كنيم:نظريه اول: مخفى شدن بدن آن حضرت از ديده ها است. با صرف نظر از اخبار و روايت وارده در اين باب, بايد معتقد باشيم كه آن حضرت & تاكنون ازدواج نكرده و تا پايان غيبت نيز ازدواج نخواهد كرد. اين كار اشكالى ندارد, زيرا آن حضرت هر چيزى را كه با غيبت منافات داشته باشد, نبايد انجام دهد. بنابراين جايز نيست كه ازدواج نمايد, زيرا با غيبت منافات داشته و مستلزم آشكار شدن وضعيت امام & خواهد بود چراكه ازدواج با وجود غيب بودن بدن حضرت امكان ندارد و اگر بخواهد ظاهر شود و ازدواج كند, اين همان محذورى است كه بايد از آن دورى كند, زيرا با هدف آن حضرت منافات دارد .و اما فرض اين كه بگوييم آن حضرت فقط براى همسر خود آشكار گردد و ديگران نمى توانند او را ببينند, اگرچه از نظر عقلى اشكالى ندارد و امكانش وجود دارد, ولى خيلى بعيد است, زيرا پيش از آن كه امام & با زنى ازدواج كند, آن زن بايد از هر جهت مورد اطمينان و در واقع جزء ياران مخصوص و ويژه حضرت مهدى & باشد; به طورى كه هيچ گونه خطرى از سوى او متوجه آن حضرت نباشد. چنين زنى ـ اگر نگوييم بالفعل وجود ندارد ـ وجود وى در ميان زنان عالم بسيار بعيد و نزديك به عدم است تا چه رسد به اين كه بگوييم در هر نسلى يك زن با اين خصوصيات يافت مى شود .بنابراين طبق نظريه اول, زندگى بدون همسر در طول غيبت كبرى, براى امام مهدى & ضرورى و لازم است .نظريه دوم: مخفى بودنِ عنوان و شخصيت امام & است. بر طبق اين نظريه, تمام اشكال هاى وارد بر نظريه اول, ديگر موضوعى نخواهند داشت, زيرا اگرچه براى آن حضرت, ازدواج كردن با همسر واقعى خود امكان ندارد, ولى بدون تشخّص و به صورت ناشناخته, اشكالى پيش نخواهد آمد و خيلى هم آسان خواهد بود, چون همسر آن حضرت در دوران عمر خود, ايشان را نمى شناسد و بر فرض كه در ذهن وى سؤالى پيش آيد كه چگونه حضرت با مرور زمان پير نمى شود؟ حضرت مى تواند با برنامه هاى ويژه اى او را طلاق داده و از خود دور سازد; و يا اين كه شهرى را كه در آن زندگى مى كند, عوض كند و در جاى ديگر با شخص ديگرى ازدواج نمايد .حال كه اين گونه ازدواج امكان دارد, مى توانيم بگوييم كه انجام گرفته و حضرت در دوران غيبت كبرى, همسر گزيده است, زيرا اين كار با سنّت مؤكد اسلامى و دستورهاى فراوان به ازدواج و تشويق و ترغيب بسيار بر آن, تطبيق مى كند, و تبعيّت از اين سنت, براى حضرت مهدى & لازم تر از ديگران است. مخصوصاً اگر معتقد باشيم كه معصوم ترك مستحب نكرده و مكروه انجام نمى دهد و به عصمت حضرت مهدى & نيز ملتزم باشيم; چنان كه صحيح نيز همان است. پس در صورتى كه ازدواج امكان داشته و منافى غيبت نباشد, بر آن حضرت & لازم مى شود .با اين برداشت و تصور, امكان دارد كه در هر نسل و يا در بيش تر نسل ها امام & را فرزندان بسيارى باشد كه نسل آنان نيز با مرور زمان گسترش يابد, زيرا ايشان شخصيت حقيقى خود را به فرزندان مستقيم و همسر خود معرفى نمى كند, تا چه رسد به ذريه و اولاد فرزندان .ييك مطلب مانع پذيرفتن اين نظريه است و آن, اين كه: داشتن فرزند معمولاً همراه با شناخته شدن آن حضرت و روشن شدن وضع ايشان است, زيرا سال هاى اندك و بلكه بيست يا سى سال را مى توان به صورت ناشناس, همراه همسر زندگى كرد, ولى دور بودن و ناشناخته ماندن از ذريه و فرزندان مشكل است, زيرا آن ها ـ يا لااقل برخى از آن ها ـ مى خواهند پدر خود را بشناسند و حسب و نسب خود را بدانند و لذا پيوسته آن حضرت زير نظرشان بوده و مورد شناسايى قرار مى گيرد و لذا نمى تواند براى زمانى طولانى خود را از ديده ها مخفى نگاه دارد و كسى از راز او آگاه نشود. بعد از گذشت پنجاه و يا هفتاد سال, وقتى فرزندان ملاحظه كردند كه آثار پيرى در او ظاهر نشده و هم چنان جوان باقى مانده است, لااقل اين احتمال به ذهن آن ها راه پيدا مى كند كه نكند وى حضرت مهدى & است و فردى استثنايى است كه بايد درباره او تحقيق بيش ترى بشود. اين جست وجو و پى گيرى خلاصه به نتيجه مى رسد و احتمال شناخته شدن آن حضرت در ميان هست و اين مطلب با غيبت و پنهانى امام & منافات دارد, و اگر همه اولادش مراقبت و مواظبت از او را چندين نسل پى گيرى كنند به طور حتم وضع حضرت روشن خواهد شد .ييك فرض ديگر هم هست و آن, اين كه: حضرت مهدى & با زن و فرزندان اش زندگى مى كند و به پيرى مى رسد و آثار پيرى در او پديدار مى گردد, و آن گاه از ديده ها پنهان مى شود و به طور معجزه آسا جوانى خود را بازمى يابد و بار ديگر ازدواج جديدى مى كند و اين وضع را همين طور ادامه مى دهد .اين فرضِ بيهوده اى است و چندين اعتراض بر آن وارد است كه مهم ترين آن همين است كه اين مسئله با قانون معجزه منافات دارد, چراكه ازدواج كردن و اولاد داشتن, ارتباطى با هدايت مردم ندارد تا بدان جهت معجزه اى روى دهد .بنابراين بايد بپذيريم كه اولادى كه وجودش با غيبت منافات داشته باشد براى آن حضرت نيست, چه اين كه اصلاً وجود نداشته باشد و يا اگر هم تعداد كمى باشند, نسبت خود را نمى شناسند. و شايد ما با برخى از آن ها برخورد كنيم ولى اثبات نسبت آن ها محال است .پس آن چه از قواعد عمومى به دست مى آيد, اين است كه امام & ازدواج نموده وليكن به احتمال زياد فرزندى ندارد. نه از آن جهت كه نقصى در آن حضرت و يا همسرش باشد, بلكه خدا چنين خواسته و يا امام & خود عمداً از فرزند دارشدن جلوگيرى مى كند تا رازش آشكار نشده و امرش محفوظ بماند .