اشكال دوم - جزیره خضراء نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جزیره خضراء - نسخه متنی

ابوالفضل طریقه دار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشكال دوم

اين دو روايت انبارى و مازندرانى, با بسيارى از روايات ديگر تعارض دارند. اين روايات گرچه مضامين مختلفى دارند ولى همگى در نفى مضمون اين دو روايت اتفاق دارند (البته هر كدام از جهت خاص خود) و در باب تعارض روايات, اين قاعده ثابت شده است كه هرگاه يك يا دو خبر با مجموعه بسيارى از اخبار ديگر ـ كه مضمون مشترك آن ها قطعيت پيدا كرده ـ تعارض داشته باشند, در اين صورت آن روايات فراوان را بر آن يك و يا دو روايت مقدم مى داريم و براى آن يك يا دو خبر اعتبارى باقى نمى ماند .

مجموعه اخبار معارض با اين دو روايت را در چند گروه دسته بندى مى كنيم:

گروه اوّل اخبار آزمايش و امتحان خدايى است; هم چون فرمايش امام & كه فرمود:

(بسيار دور است, بسيار دور است, فرج ما روى نخواهد داد, تا وقتى كه غربال شويد و سپس غربال شويد ـ اين جمله را سه بار فرمود ـ تا اين كه خداوند متعال تيره ها را از بين ببرد و صاف ها را نگاه دارد.)
و مانند فرمايش حضرت صادق &:

(به خدا سوگند همانا از يكديگر جدا مى شويد, به خدا سوگند همانا آزمايش خواهيد شد, به خدا سوگند همانا غربال خواهيد شد هم چون غربال شدن زوان(1) از گندم.)
اين قبيل اخبار و روايات بسيارند كه بر قانون الهى كه به جهت آن غيبت كبرا روى داده است دلالت مى كنند و اين يك قانون همگانى براى تمام افراد انسانى است و نمى توان آن را براى عده اى مخصوص و يا جامعه خاصى استثنا زد, و دانستيم كه اختفا و پنهانى از ديده هاى مردم, با امتحان و تمحيص منافات دارد و مستلزم اين است كه قانون عمومى شامل آن جامعه پنهان نشود. بنابراين اخبارى كه دلالت بر تمحيص و تصفيه مى كنند, وجود جامعه اى را كه مشمول مضمون آن ها نشود, نفى مى كنند .

گروه دوم شامل رواياتى است كه دلالت دارند بر سكونت حضرت مهدى & در اماكن ديگر, غير از آن جا كه در آن دو روايت آمده است. مانند مدينه منوره (چنان كه در يك روايت بود) و در صحراها و بيابان هاى خشك (در روايتى ديگر). ما اگرچه اين روايت را مورد اشكال قرار داديم, ولى توانايى معارضه و مقابله اين دو را با دو روايت مورد بحث, نمى توانيم ناديده بگيريم و اين دو نيز مى توانند در بى اعتبار ساختن آن دو روايت با مجموعه روايات ديگر متعارض, شركت داشته باشند. علاوه بر اين روايات ديگرى نيز وجود دارد كه دلالت بر سكونت حضرت در اماكنى ديگر دارند و فعلاً نيازى به ذكر آن ها نيست .

گروه سوم اخبار و روايت بسيارى است كه دلالت دارند بر مشاهده حضرت مهدى & در غير آن شهرها, و كثرت آن روايات به حدى است كه نمى توان آن ها را ناديده گرفت .

اين روايات وجود آن حضرت را در برخى از اوقات, در جاهاى ديگرى خارج از آن مناطق مفروض اثبات مى كنند و بلكه از آن ها چنين برمى آيد كه امام & غالباً در آن شهرها زندگى نمى كنند .

اين روايات, خواه ناخواه, با آن دو روايت كه حضرت را غالباً در آن شهرها مى دانست, منافات داشته, متعارض خواهند بود. زيرا اگر به راستى آن شهرها محل سكونت حضرت باشند, حضور آن بزرگوار در جاهاى ديگر, بر سبيل تصادف و يا به صورت معجزه خواهد بود, و هيچ يك از اين دو قابل تصور نيست. از روى تصادف بدين جهت امكان ندارد كه موارد ديدار آن قدر زياد هستند كه احتمال تصادف را برطرف مى سازند. و به صورت معجزه نيز امكان ندارد, چراكه با قانون معجزات تطبيق نمى كند, زيرا اقامه حجت متوقف بر وجود اين معجزه نيست .

بلكه مى توان گفت, آن چه اخبار مشاهده به طور كلى مى رسانند اين است كه حضرت مهدى & در سرزمين عراق ساكن است و برخى اوقات كه مصلحت اقتضا كند, به جاهاى ديگر نيز تشريف مى برند (اين مسئله را در فصول آينده توضيح خواهيم داد) و بديهى است كه سكونت در عراق با سكونت رسمى در آن شهرهاى فرضى منافات دارد .

گروه چهارم روايتى است كه از حضرت رسول اكرم ْ به تواتر رسيده است و طبق آن حضرت مهدى & پس از ظهور خويش:

(يَملأ الأرضَ قِسطاً وعَدلاً كَما مُلِئت ظُلماً وجوراً; زمين را از عدالت و دادگسترى آكنده مى سازد, هم چنان كه از ظلم و ستم پر شده است.)
پرشدن زمين از ظلم و جور, لازمه اش اين است كه بسيارى از مردم روى زمين, با اين كه بين آن ها اكثر افراد جامعه اسلامى نيز وجود دارند, همگى ستم كار و منحرف باشند, به طورى كه ديگر ممكن نباشد فرض شود كه يك جامعه كاملى با اخلاص و وفادارى كامل نسبت به اسلام, باقى مانده است. عموميتى كه در اين روايات وجود دارد, قابل استثنا و تخصيص بردار نيست بنابراين, وجود يك يا چندين جامعه كه همگى آن به طور دربست بر اسلام باقى و نسبت به آن وفادار باشند, با اين روايات معارض خواهد بود و هرگاه خبر واحد با يك خبر متواتر معارض باشد, متواتر را پذيرفته و واحد را رد كنيم .

ممكن است چنين به ذهن آيد كه: مقصود از زمينى كه از ظلم و ستم پر مى شود, همين زمين آشكار براى مردم است, نه زمين پنهان چنان كه در آن دو روايت بود. بنابراين منافاتى ميان آن روايت متواتر و اين دو خبر وجود ندارد .

پاسخ اين احتمال آن است كه: در اشكال اول گفته شد كه اين شهرها از ديده ها پنهان نيستند, بلكه فقط از برخى جست وجوگران و يا جاسوسان مخفى نگه داشته مى شوند; كه البته اشكال هايى بر اين فرض وارد ساختيم. پس اين سرزمين ها نيز داخل در همان زمين آشكار و مورد نظر روايات ظلم و جور است, و با در نظر گرفتن اين مطلب نمى توان گفت چنين سرزمين هايى وجود دارند .

احتمال ديگرى كه ممكن است به ذهن برسد, اين است كه اين سرزمين ها در طول غيبت كبرى وجود داشته و اخلاص و پاى بندى آن ها نسبت به اسلام در خلال اين دوران دوام دارد, ولى پيش از ظهور آن ها هم روى به فساد آورده و آن سرزمين ها را هم ظلم و جور فرا گيرد و در آن صورت اين جمله صادق باشد كه: زمين را پر از عدل و داد مى كند, چنان كه پر از ظلم و جور شده است .

پاسخ اين احتمال اين است كه اين جوامع بر اساس اسلام پايه ريزى شده است تا دوام يابد و ديگر قابل انحراف نباشد, زيرا فرض اين است كه تحت اشراف و رعايت خود حضرت مهدى & مى باشند و بنابراين امكان انحراف براى آن مردم نيست .

اشكال هاى ديگرى نيز از سوى برخى روايات معارض ديگر بر اين دو روايت وارد است كه با ذكر آن ها سخن به درازا مى كشد و بر پژوهش گران انديشمند پنهان نيست .


/ 160