بنيان گذارى جامعه نمونه اسلامى توسط حضرت مهدى - جزیره خضراء نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جزیره خضراء - نسخه متنی

ابوالفضل طریقه دار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنيان گذارى جامعه نمونه اسلامى توسط حضرت مهدى

دو روايت انبارى و مازندرانى, كه قبلاً به آن ها اشاره شد, دلالت بر تأسيس جامعه نمونه اسلامى در دوران غيبت كبرى, توسط حضرت بقيةا & دارند, ولى قراين عقلى و نقلى ديگرى وجود آن را نفى مى كنند .

در اين جا مايليم ويژگى هاى فكرى, اجتماعى, علمى و سياسى چنين جامعه نمونه اى را با دست آوردهاى آن در زمينه رفاه و آسايش و بهره گيرى هاى كشاورزى و تجارى بررسى كنيم. البته در صورتى كه اصل ثبوت اين دو روايت و صحت آن ها مورد اشكال قرار گرفت, ديگر ارزشى براى اين خصوصيات و ويژگى ها باقى نخواهد ماند, مگر اين كه بر فرض صحت آن در نظر راوى بحث كنيم و از اين جهت مورد بررسى قرار دهيم كه براى برخى از مسلمين آينده جامعه اسلامى را از ديدگاه مكتب خود, چه به صورت يك جامعه اسلامى و دولت اسلامى, و يا نظام مخصوص حضرت مهدى & بازگو كنيم, و به زودى انطباق و هم آهنگى آن را با قواعد و ادله درست اسلامى خواهيم سنجيد .

اين دو روايت, هردو بر اين مطلب اتفاق دارند كه در كناره هاى دريا شهرهاى بزرگ بسيارى است كه امكان دارد در صحراهاى يكى از قاره ها و يا در جزاير پهناور يكى از اقيانوس ها باشد. روايت مازندرانى صريحاً مى گويد كه در درياى ابيض ميانه (مديترانه) مى باشند و وجود همين جزاير علت نام گذارى آن دريا به بحر ابيض شده است, زيرا پيرامون آن ها را آب سفيد رنگ صافى گرفته است كه رنگش با رنگ ديگر آب هاى دريا تفاوت دارد, و هرگاه كشتى هاى كافران و محاربان, وارد آن آب ها مى شود, با قدرت خداوند و توجّهات حضرت بقيةا & غرق مى شوند .

اين مجموعه, سرزمينى بزرگ و گسترده را در روى زمين تشكيل مى دهد, زيرا هريك از شهرهاى آن با ديگرى, دوازده و يا پانزده روز راه فاصله دريايى و يا خشكى ـ با وسايل مرسوم و رايج قرن ششم و يا هفتم هجرى ـ دارد, كه اين مسافت تقريباً فاصله ميان مكه و مدينه منوره در حجاز و يا بصره و بغداد در عراق مى باشد .

با وجود پهنه گسترده و مساحت زياد, اين سرزمين را باغ ها و روستاهاى بسيارى احاطه كرده است كه به 1200روستا, در اطراف هر شهر, مى رسد بدين ترتيب ساكنان آن را بايد بيش از ده ميليون نفر بدانيم و لذا دولت متوسطى مى باشد كه مى تواند نمونه اى از يك جامعه اسلامى به بهترين روش را تشكيل دهد .

اين مجموعه از زيباترين صحنه هاى طبيعى و بهترين شرايط اقتصادى برخوردار است, به نحوى كه زبان را ياراى توصيف آن نيست. در اين ميان كافى است كه بدانيم بسيارى از خانه هاى آن جا از سنگ مرمر شفاف ساخته شده است و گرداگرد هر شهرى را صدها مزرعه و بوستان با هواى آزاد و ميوه هاى فراوان فرا گرفته است .

و به صريح روايت انبارى, گرگ و ميش با صداقت و الفت هرچه تمام تر در مزارع آن جا مى چرند. درندگان و حيوانات, بين مردم به راحتى و آزادى گردش مى كنند و به كسى آسيب نزده, حادثه اى پديد نمى آورند .

شهرها داراى بازارهاى بسيارى هستند كه كالاهاى گوناگون و اجناس رنگارنگ را عرضه مى كنند. گرمابه هاى بسيار نيز در اين شهرها وجود دارند و در وسط شهر مسجد بزرگى است كه براى اقامه نمازجمعه, مردم در آن جا اجتماع مى كنند. از سمت دريا, در اطراف شهر برج و باروهايى است كه شهر را از هجوم و حمله دشمن محافظت مى كند .

آيين ساكنان اين بلاد, اسلام و مذهبشان شيعه اثناعشرى است. اخلاق و رفتار بزرگوارانه آنان را انبارى چنين توصيف مى كند: (نظيرى ندارند, سخنشان از بيهوده گويى و غيبت و ياوه گويى و دروغ و سخن چينى خالى است. حقوق و ماليات شرعى را مى پردازند. بر داد وستد آنان روح اطمينان و خوش گمانى حاكم است, بدان حد كه فروشنده به خريدار گويد: براى خود وزن كن و بردار, و برداشت حقّ تو, نيازى به وجود من ندارد. به مجرد اين كه صداى اذان بلند مى شود, مردم كارهاى خود را رها مى كنند و به اداى نماز مى پردازند.)
اجتماعات مردم اين شهرها با هميارى و الفت و مهربانى همراه است, هرگاه شهر و يا جزيره اى نيازمند كمك و همراهى باشد, و يا مواد كشاورزى نداشته باشد, كالاهاى مورد نيازشان از جاهاى ديگر به طور مجانى و رايگان, بدان جا فرستاده مى شود .

طبق روايت على بن فاضل مازندرانى, بر اين جوامع, فرمان روايِ واحدى حكم رانى مى كند ـ و بنا به گفته انبارى, چندين حاكم از سوى حضرت مهدى & منصوب گشته اند, كه نايب خاص حضرت به حساب مى آيد و لذا او نمازجمعه را ـ به دليل تحقيق شرط وجوب آن, كه وجود امام معصوم و يا نايب خاص او مى باشد ـ اقامه مى دارد .

همين فرمان روا, كه نايب خاص حضرت است, نماز جماعت را نيز در اوقات آن اقامه مى كند, و هموست كه در مورد مسائل شرعى مردم فتوا مى دهد و ميان آنان قضاوت مى كند, و به صريح روايت مازندرانى, علوم عربيه, اصول دين و فقه را از حضرت بقيةا & فرا گرفته, تدريس مى نمايد, و اگر نياز به مجادله و بحث, درباره مسائل اعتقادى باشد, به طور صريح و قاطع به مجادله مى پردازد و در تمام اين مناظره ها پيروز مى شود. وى دستى دهنده, سفره اى گشوده بر روى ميهمانان دارد .

در گذشته نام چندين نفر از فرمان روايانِ اين شهرها را ذكر كرديم. پنج نفر از آنان اولاد آن حضرت ـ عجل ا تعالى فرجه ـ بودند. طبق روايت انبارى ـ و طبق روايت مازندرانى ـ يكى از نوادگان حضرت حاكم و فرمان رواست .

مردم از فرمان روايِ خويش, اطاعت همه جانبه دارند, و سخن آخر هميشه سخن اوست و در دل مردم ابهت و عظمت زيادى دارد. گاه گاهى خبرهايى مى دهد كه عادتاً نبايد از آن ها خبرى داشته باشد. مثل اين كه گاهى اسامى مسافران تازه وارد را مى گويد و اين خود نشانه راست گويى و پايه حكومت اوست. البته اين پيش گويى ها, آگاه ساختن از غيب نيست, بلكه او اين ها را از امام مهدى & نقل مى نمايد. لذا در روايتِ على بن فاضل آمده است كه راوى مى گويد: عرض كردم: از كجا اسم من و پدرم را مى دانى؟ پاسخ داد: بدان كه خصوصيات و ريشه و اصل و نسب و مشخصات تو قبلاً به من رسيده است.(1) جز اين نمى تواند باشد كه اين مطالب قبلاً از سوى حضرت مهدى & به او رسيده است .

خود حضرت مهدى & در اين مجتمعات به صورت ناشناس و يا كناره گيرى از جامعه, حتى فرمان روايان, با اين كه مورد اعتماد مى باشند, زندگى مى نمايد و هرگاه به مسافرت و يا به حج رود, باز به همين جا برمى گردد. تعليمات خود را از طريق نامه نگارى به حاكم مى آموزد و نظر قاطع خود را درباره رويدادهاى اجتماعى كه مردم نيازمند آن ها هستند به فرمان روا ابلاغ مى كند. چنان كه اين مضمون در روايت مازندرانى وجود دارد. بدين ترتيب آن حضرت & اشراف و نظارت همه جانبه بر اين حكومت نمونه دارد. يادش در آن جا زنده و به دستورهايش در اين جامعه عمل مى شود. توده هاى مردم بر اساس اخلاص و اعتقاد به او تربيت يافته و در انتظار ظهور او به سر مى برند و اين مسئله بين تمامى طبقات مردم رايج است, به طورى كه در گفتار خود فقط به آن حضرت سوگند ياد مى كنند .


/ 160