كه راوى در قرن ششم و هفتم از آن برخوردار بوده است. اين مطلب را در لابه لاى روايات در چندين موضوع مى بينيم:الف) وجود برج و باروهاى اطراف شهر, در مقابل دريا, چون اين ها مهم ترين وسيله دفاع از شهرها در آن قرن بوده است .ب) وجود آب صاف كه موجب غرق شدن كشتى هاى تجاوزگر بوده است, زيرا كشتى هاى جنگى مهمترين ابزار حمله و هجوم در آن دوره بوده است .ج) راوى پافشارى زيادى بر وجود مساجد و حمام ها و بازارهاى فراوان در آن شهرها نموده و اين ها از مشخصات اساسى شهرهاى قرن ششم و هفتم بوده است, و اگر راوى توجهى به مدارس و بيمارستان ها و جمعيت ها و امثال آن ها مى داشت, از آن ها نيز اسمى مى برد .د) در اين دو روايت صحبتى از تجارت و بازرگانى نشده است و تنها راه گذران زندگى را در زراعت و كشاورزى دانسته است و فقط سخن از تجارت بازارى اندك, در حدّ زندگى معمول آن ها و صنايع دستى نموده است .هـ) تأكيد بر وجود سرزمين سبز و پهناورى كه اطراف شهرها را گرفته و از دهات و روستاهاى بسيار تشكيل شده است, و اين همان شكل و نماى شهرهاى آن دوره بوده كه اين فضاى سبز ناشى از نظام خاص زمين دارى و طبقاتى جامعه بوده است و تفاوت بين شهر و روستا از همين ناحيه ايجاد شده و اين نظام فئوداليته و زمين دارى را اسلام نمى پذيرد .موضوعات ديگرى نيز هست كه نيازى به بازگو كردن آن ها نيست. فقط اين اندازه مى توانيم بگوييم كه جامعه اى كه تحت نظارت مستقيم صاحب الامر ـ عجل ا تعالى فرجه ـ تشكيل شود و گروه ها و جوامع را با انديشه و دستور خود اداره فرمايد, آن جامعه رنگ شهرنشينى اشرافى را ندارد, بلكه لااقل برخوردار از انديشه و فرهنگى گسترده, مدارس و بيمارستان ها و بازرگانى رايج است و بهترين اشكال و انواع ابزار جنگى را دارا بوده, روستاها را دگرگون ساخته و مردم و ساكنان آن ها را باسواد و دانشمند مى نمايد تا بتوانند به يك جامعه كامل عادلانه برسند .