درباره روايت جزيره خضرا باز اين نكته ها قابل تأمل است:
1. درهم هايى كه از جزيره خارج مى شود
در روايت بحرانى با صراحت آمده است: سيد شمس الدين خطاب به على بن فاضل گفت: (در اين جزيره هيچ درهمى وارد يا خارج نمى شود.) ولى در روايت مجلسى مى گويد: سيد شمس الدين پنج درهم از نمونه درهم هاى جزيره به على بن فاضل عطا كرد و او درهم ها را براى بركت پيش خود محفوظ داشت .بنابراين سؤال مى شود كه چگونه اين درهم ها برخلاف قرار و قانون آن ها از جزيره خارج شد؟چرا طيبى و ديگران, يعنى همه كسانى كه براى شنيدن داستانِ على بن فاضل اجتماع كرده بودند از او درهم ها را طلب نكردند؟ تا آن ها را ببينند يا براى بركت جستن, بر روى آن دست ماليده و يا بوسه زنند و… آيا اين درهم ها بعد از فوت على بن فاضل در اختيار چه كسى قرار گرفت و بالاخره سرنوشت آن ها به كجا كشيد؟ آيا به نظر نمى رسد كه اساساً مسئله طرح درهم ها, فقط براى اضافه كردن فضيلت جديدى براى على بن فاضل بوده است؟ به لحاظ اين كه قانون خارج نشدن درهم از جزيره, تنها به خاطر شخصيت ويژه او ناديده گرفته مى شود .
2. آخرين جمله اى كه طيبى شنيد
در نقل مجلسى آمده كه طيبى بعد از يادآورى علماى اماميه; يعنى كسانى كه وصف آن ها را در جزيره شنيد; گفت: (اين آخرين مطلبى بود كه از شيخ صالح پرهيزگار شنيدم ….) ولى در روايت بحرانى بعد از ذكر علماى شيعه, چند خط اضافه راجع به سؤال و جواب على بن فاضل و شمس الدين در مورد علت فاصله انداختن بين نماز ظهر و عصر مى يابيم. بعد از آن هم تاريخ ديدار با شمس الدين و اين كه چند سال از آن ماجرا مى گذرد بيان شده كه هيچ كدام از اين ها در روايت مجلسى نيامده است. نتيجه مى گيريم كه پس ذكر نام علماى اماميه, آخرين مطلبى نبوده كه طيبى از على بن فاضل شنيده است .
3. فاصله بين سرزمين هاى مغرب با جزيره
در روايت ذكر شده بود كه: فاصله بين (جزيره شيعيان) و (جزيره خضرا) در مدت بيست وپنج روز پيموده شد .و در نقل قاضى تسترى آمده كه: اين مسافت تنها در پانزده روز پيموده شد .بنابراين اگر مطابق ادعاى بعضى افراد پذيرفتيم كه جزيره خضرا همان جزيره اى است كه در مثلث برمودا است, درنتيجه مى فهميم كه فاصله بين سرزمين هاى مغرب و مثلث, خيلى بيش تر از پنج هزار كيلومتر است .حال اگر بعد از اين مقدمه توجه كنيم كه كشتى ها در قرن هفتم با وسايل موتورى حركت نمى كرده بلكه معمولاً بادبانى و حركت آن ها به وسيله وزيدن باد در جهت موافق بوده است .هم چنين اگر بدانيم كه باد, گاهى متوقف مى شود و گاهى اوقات در غير جهت موافق مى وزد و مهم تر اين كه باد تنها چند روز محدود و اندك از طرف مشرق مى وزد; يعنى بادِ مطلوب و مورد نظر براى بردن كشتى ها به طرف مغرب چند روز بيش تر در تمام طول سال نمى وزد .با توجه به همه اين نكات, مشكل مى توان پذيرفت كه براى پيمودن اين مسافت طولانى (بيش تر از پنج هزار كيلومتر) يك ماه كافى باشد; چه رسد به اين كه مثلاً به پانزده روز يا حتى 25 روز اكتفا كنيم .
4. تعيين موقعيت جغرافيايى جزيره و مثلث
برخى افراد تلاش زيادى براى اثبات اين مطلب كرده اند كه جزيره خضرا همان مثلث برمودايى است كه در اقيانوس اطلس, واقع شده است. مهم ترين استدلال آن ها اين است كه على بن فاضل وقتى در جزيره شيعيان اقامت داشت, از جايى كه مسجد در طرف غرب ساحل دريا واقع بود خارج شد و به طرف غرب نگاه كرد و آن گاه متوجه شد كه كشتى ها به طرف جزيره مى آيند, براى اين كه اگر جزيره خضرا در درياى مديترانه واقع باشد بايد مسجد در جهت شمال يا شمال شرقى قرار داشته باشد نه در جهت غرب, زيرا درياى مديترانه در طرف شمال يا شمال شرقى است نه در جهت غرب. همان طور كه آمدن كشتى ها از طرف مغرب به اين نكته اشاره دارد كه على بن فاضل بر ساحل اقيانوس اطلس ايستاده بود, چرا كه درياى مديترانه در جهت غرب سرزمين هاى بربر نيست .خلاصه, شخص مذكور با همه توان و نيرو براى اثبات اين مطلب تلاش مى كند كه جزيره خضرا در اقيانوس اطلس است نه درياى مديترانه .ما در پاسخ مى گوييم:در روايت به طور آشكار آمده است كه: شهر شيعيان جزيره اى در دريا بوده است, و معمولاً جزيره وسط آب قرار دارد, در نتيجه مسجد در طرف غرب جزيره و نزديك ساحل دريا واقع شده و على بن فاضل هم از جهت غرب درياى مديترانه كه همان طرف تنگه جبل الطارق باشد به دريا نگاه مى كند و كشتى ها را كه از تنگه به طرف درياى مديترانه مى آيند مى بيند .بر فرض كه شيعيان در جزيره هم نبوده بلكه در شبه جزيره اى زندگى مى كرده اند كه از سه طرف در محاصره آب بوده (1) براى اثبات مطلب ما كافى است .البته اگر بپذيريم كه شهر شيعيان جزيره نبوده بلكه شهرى است در كنار دريا, مسجد آن كه نزديك دريا واقع شده, بايد به طرف شمال باشد و بنابراين استدلال درست مى شود, ولى اين فرض با آن چه در روايت صريحاً آمده, سازگار نيست چون روايت تصريح مى كند بر اين كه آن ها در جزيره زندگى مى كردند .از اين جا معلوم مى شود آمدن آذوقه به شهر از طرف غرب, كه در روايت ذكر شده بود, نمى تواند دليلى بر بودن جزيره خضرا در اقيانوس اطلس به حساب آيد, چه رسد به اين كه يكى از بزرگ ترين ادله باشد, زيرا قبلاً گفتيم كه معناى (جزيره) اين است كه از همه طرف با آب دريا احاطه شده باشد. بنابراين احتمال دارد على بن فاضل به طرف غرب, كنار دريا رفته و به سمت تنگه جبل الطارق كه كشتى ها از آن طرف مى آمده اند; نگاه كرده باشد .