اشكال اول - جزیره خضراء نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جزیره خضراء - نسخه متنی

ابوالفضل طریقه دار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشكال اول

كره زمين در اين زمان و بلكه از قرن ها قبل, وجب به وجب و متر به متر, شناسايى شده است و مردم بر تمام زوايا و گوشه هاى آن آگاه گشته اند, ولى با اين همه هيچ كس بر چنين جايى دست نيافته و بر اين گونه جزيره ها و شهرها آگاه نشده است. اگر وجود مى داشت, به طور حتم و مسلّم شناخته مى شد و از مهم ترين مراكز اسلامى به حساب مى آمد. بنابراين به طور قطع چنين مكانى وجود خارجى ندارد .

و اما اين پندار كه اين سرزمين از ديدگان همه جهانيان پنهان مى باشد, چنان كه وضع خود حضرت مهدى & نيز بدين گونه است, اگر نظريه اول در مورد نحوه غيبت صحيح باشد, نظرى است كه برخى از محققان آن را ابراز داشته(1) و براى تأييد آن وسعت قدرت خداوند, و روايتى را كه طبق آن, حضرت رسول اكرم ْ به هنگام اداى نماز, در برخى اوقات از ديد كفار مخفى مى مانده است, شاهد آورده اند .

وليكن اين استدلال امكان عقلى اين گونه پنهانى را اثبات مى كند, نه وقوع آن را, و ما نيز قدرت بى نهايت خداوند را در بالاتر و بزرگ تر از اين اندازه قبول داريم, لكن وقوع اين جزاير در خارج را نفى مى كنيم و ميان پنهان شدن حضرت مهدى & و يا حضرت رسول معظم ْ و مخفى بودن اين شهرها تفاوت مى گذاريم .

چراكه پنهان شدن حضرت مهدى & و يا رسول اكرم ْ براى اين است كه وجود مباركشان از گزند آفات, مصون مانده, بتوانند به هدايت مردم پردازند و بر آنان حجت را تمام نمايند. پس پنهان شدن آنان با قانون معجزات مطابق است, زيرا آن قانون عبارت است از اين كه هرگاه كامل ساختن حجت, متوقف بر معجزه باشد, خداوند آن را به وجود مى آورد و توسط آن نواميس طبيعى را خرق مى نمايد و در خارج از اين حد معجزه اى پديد نمى آورد, و بر اساس همين اصل, نظريه اول را كه ـ نظريه خفاى بدن باشد ـ رد كرده, نپذيرفتيم, زيرا براى سلامتى حضرت مهدى & و دورى ايشان از آفات, نيازى به پنهان شدن دائمى نيست .

اما اين كه يك شهر و يا يك جامعه اسلامى بخواهد به طور كلى از ديده ها پنهان شود, براى برپاداشتن حجت و يا اتمام آن, نيازى بدان گونه پنهانى نيست, زيرا فرض بر آن است كه افراد جامعه انسانى با اسلام آشنا شده و حجت بر آنان تمام گشته و ديگر نيازى به انجام معجزه نيست, و فرض بر آن بود كه امن بودن چنين جامعه اى از خطر دشمنان متوقف بر پنهانى آن است و چنين مسئله اى در اسلام شناخته نشده و از قانون عمومى معجزات خارج است و لذا درباره آن معجزه اى روى نمى دهد. بنابراين اگر چنين جامعه و كشورى باشد به ناچار بايد ظاهر و آشكار بوده باشد, كه در اين صورت شناخته مى شود, و چون نه ظاهر است و نه شناخته شده, پس وجود خارجى ندارد .

و در صورتى كه پنهان شدن يك جامعه مسلمان, براى بركنار بودن از آفات دشمنان, درست باشد, بايد غيب شدن اجتماعات اسلامى ديگرى را كه در طول تاريخ, در معرض هجوم دشمنان قرار گرفته اند, صحيح بدانيم, وليكن چنين چيزى روى نداده است و اگر قانون معجزات وقوع آن را ايجاب مى نمود, به هرحال روى مى داد .

گاهى گفته مى شود كه در اين جامعه نمونه فرضى, ويژگى بزرگى است كه آن را از ساير جوامع ممتاز ساخته است و آن وجود حضرت مهدى & در آن جا مى باشد, به ناچار جايز است خداوند اين سرزمين را به غيب بودن اختصاص دهد .

وليكن اين انديشه به طور كلى ناصحيح است, زيرا اگر سلامتى و بقا و غيبت حضرت بقيةا , متوقف بر پنهانى آن شهرها باشد, اين پنهانى امر صحيح خواهد بود وليكن چنين ملازمه اى ميان سلامتى حضرت و پنهانى شهرها نيست, زيرا بنابر هر دو نظريه اساسى كه در مورد نحوه غيبت مطرح است, آن حضرت & مى تواند سلامتى خويش را در هر جاى عالم كه باشد حفظ كند, بدون اين كه نيازى به غيب شدن شهرها باشد, لذا براى اين جامعه, ديگر ويژگى خاصى به جا نخواهد ماند .

حتى مى توانيم ـ با توجه به آن چه در مورد اتمام حجت ذكر شد ـ بگوييم كه اقامه حجت بر اين مجتمع نه تنها متوقف بر غيب شدن آن نيست, بلكه كامل كردن حجت بر آن متوقف بر ظاهر بودن آن و وجود آن به صورت جزيى از عالم بشرى است, و اين مطلب از قانون تمحيص و امتحان الهى كه بر پايه عقل و نقل ثابت شده است استفاده مى شود, چراكه يك فرد مسلمان و يا يك جامعه اسلامى, هر چقدر با هجوم امواج كفر روبه رو گشته و در مقابل انحرافات گمراه كننده مقاومت كند, و در راه دين و آيين مقدسِ خويش, فداكارى كند, به همان اندازه ايمانش قوى تر و راسخ تر و اراده اش پابرجاتر و نيرومندتر مى گردد. پس درگيرى نظامى و يا عقيدتى او با كفر و انحراف, خود جزيى از برنامه و سنت امتحان خداوندى است, تا هركس هلاك گشته از روى دليل باشد و آن كس كه زندگى يابد و جاويدان شود نيز با دليل و برهان باشد .

بدين ترتيب اتمام حجّت متوقف بر اين برخورد و درگيرى است و در بخش هاى آينده اين كتاب خواهيم ديد كه ظهور حضرت مهدى & متوقف بر اين آزمايش و تمحيص است. اين برخورد و اين آزمايش در جامعه اى روى خواهد داد كه ظاهر و آشكار و با ساير جوامع مرتبط باشد, نه در جامعه اى كه در پنهانى, با راحتى به سر برد و با افكار و انديشه هاى خود زندگى كند .

بنابراين قانون عمومى تمحيص و امتحان و قانون معجزات, با غيب بودن هر جامعه مسلمان و يا بركنارى و عزلت آن از عالم, منافى مى باشند. پس اگر اين مجتمع نمونه وجود داشته باشد, بايد ظاهر باشد, و چون چنين نيست, پس وجود هم نخواهد داشت .

مقصود ما از آن چه در گذشته گفتيم كه اين دو روايت بر همان اساس نظريه اول پايه گذارى شده اند, همين مطلب است و اكنون دانستيم كه نظريه اختفاى جامعه از نظريه اول كه خفاى بدن باشد, دورتر و بيهوده تر است, زيرا با پذيرفتن نظريه دوم, ديگر نيازى به اين مطلب نداريم. اما نسبت به شهرها نيز هريك از دو قانون معجزات و تمحيص و امتحان, پنهانى آن ها را نفى مى كنند .

كاش مى دانستم كه مدعيِ پنهانى شهرها, چرا به سياق دو روايت كه بر وجود آن شهرها دلالت مى كرد, توجه نداشته كه سياق آن ها از دو نظر با اين عقيده منافات دارد:

1. مضمون روايت مازندرانى است, كه درياى سفيد بدان جهت بدين عنوان ناميده شده است كه آب صافى هم چون آب فرات, اطراف آن جزيره ها را فرا گرفته است و هرگاه كشتى هاى دشمنان بدان جا وارد مى شوند, به قدرت خداوند و بركات حضرت بقيةا غرق مى گردند .

اگر اين جزيره ها پنهان از ديده ها بودند, چگونه دشمنان بدان جا راه مى يافتند؟! آرى, در اين صورت همان پنهانى براى حفظ و حمايت آن ها كفايت مى كرد. بنابراين وجود اين آب صاف, خود بهترين دليل بر عدم اختفاى اين جزاير است .

2. اگر اختفا صحيح باشد, بايد براى هيچ كس از بيرون معلوم نباشد, به جز افرادى كه در درجه عالى وثاقت و اطمينان باشند, زيرا اگر براى ديگر افراد اين مسئله كشف شود, احتمال خطر و حمله دشمنان وجود دارد. پس هنگامى كه كاروان راوى در دريا به اين جزيره ها رسيده و مسلمان ها و مسيحيانى با اختلاف مذهب و روش هايى كه دارند در آن جا هستند, وجود اين قبيل افراد غيرمطمئن عدم اختفا را تأكيد مى كند .


/ 160