خواب و خورت زمرتبه خويش دور كرد
آنگه رسى به عشق كه بى خواب و خور شوى
آنگه رسى به عشق كه بى خواب و خور شوى
آنگه رسى به عشق كه بى خواب و خور شوى
عشق باشد لوت و پوت جانها
جوع يوسف بود مريعقوب را
بوى نانش مىرسيد از دور جا
جوع ازين روى است قوت جانها
بوى نانش مىرسيد از دور جا
بوى نانش مىرسيد از دور جا