مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و خود را بزرگ بشمارد،چه اين كمال ياكمالات، از كمالات ديگر باشد، و چه از كمالات عبودى باشد. و آنچه در اين مبحث بيشتر مورد نظر هست، همان كمالات عبودى است. به اين معنى كه سالك در مقام عبوديت خود را صاحب كمالات عبودى ببيند و حالات خوب و موفقيتهاى خود در سلوك، و مقامات ومنزلتها را ازخود بداند، و خود رادر ميدان عبوديت چيزى بشمارد و از خود راضى باشد و بر خود و بر موفقيتهاى خود ببالد، و بالاخره «خود» در ميان بيند. و اين همان چشم دوختن بر اسباب و علل است كه «خود» انسان هم از جمله آنهاست. و به تعبيرى، اين همان ديدن اسباب و علل، و ديدن «خود» در ميان، و غفلت نمودن ازمؤثر اصلى و فاعل حقيقى است. و اين همان «شرك» است.




  • چشم بر اسباب ازچه دوختيم‏
    هست بر اسباب اسبابى دگر
    انبيا در قطع اسباب آمدند
    بى سبب مر بحر را بشكافتند
    ريگها هم آرد شد از سعيشان
    جمله قرآن است در قطع سبب
    مرغ بابيلى دو سه سنگ افكند
    پيل را سوراخ سوراخ افكند
    دم گاو كشته بر مقتول زن‏
    حلق ببريده جهد از جاى خويش
    همچنين ز آغاز قرآن تا تمام
    كشف اين نز عقل كار افزا شود
    بندگى كن تا تو را پيدا شود .



  • گر ز خوش چشمان كرشم آموختيم
    در سبب منگر در آن افكن نظر
    معجزات خويش بر كيوان زدند
    بى زراعت چاش گندم يافتند
    پشم بز ابريشم آمد كشكشان
    عز درويش و هلاك بولهت
    لشكر ز فت حبش را بشكند
    سنگ مرغى كاو به بالا پر زند
    تا شود زنده هماندم در كفن
    خون خود جويد ز خون پالاى خويش
    رفض اسباب است و علت و السلام
    بندگى كن تا تو را پيدا شود .
    بندگى كن تا تو را پيدا شود .



(دفتر سوم مثنوى)

آن كس كه گرفتار «عجب» است، در حقيقت، دو گرفتارى دارد. اول اينكه عبادات و مجاهدات خود را چيزى در مقام عبوديت مى‏بيند و چنين مى‏پندارد كه قدمى در اين مقام برداشته است ومناسب ساحت قدس پروردگار خود مجاهدتى كرده است. دوم اينكه عبادات، مجاهدات، حالات سنيه، و موفقيتهاى عبودى را از خود مى‏بيند و خود را منشأ اين كمالات مى‏داند و چنين ميپندارد كه او خود اين عبادت راكرده و آن مجاهدت را انجام داده، و او خود اينحالت را رسيده و آن منزلت رانايل گشته است، و بالاخره چنين و چنان از خود اوست.

او در هر دو مورد به خطا افتاده و در جهل و بى خبرى است. نه عبادات و مجاهدات او مناسب ساحت قدس جناب اوست، و نه عبادات و حالات و موفقيتهاى عبودى او از خود اوست. هيچ عبادتى از هيچ عبادت كننداى اداء كننده حق عبوديت پروردگار نمى‏باشد، و هيچ عبادت و مجاهدت و موفقيتى از خود

/ 490