مبانی نظری تزکیه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
است و يا گويى كه چيزى اصلا وجود ندارد؛ همينطور درعالم غفلت و جهل، يعنى در خواب غفلت نيز انسان بجز ارتباط تكوينى خويش با خارج از خود، از همه چيز و از وجود خود غافل است و هيچيك از كلمات وجود با او سخنى نمىگويد و براى او آن معنايى را كه بايد داشته، ندارد. از هيچ كدام چيزى و پيغامى نمىفهمد و نمىيابد و گويى باز مرده است. أو من كان ميتاً فأ حييناه و جعلنا له نوراً يمشى به فى الناس كمن مثله فى الظلمات ليس يخارج منها (آيه 122 سوره انعام).در حقيقت نه اينست كه سخنى نيست و پيغامى وجود ندارد، و نه اينست كه كلمات وجود با او سخن نمىگويند و او را ندا نمىكنند، بلكه، او در خواب است و مشاعر او كار نمىكند و گوش او نمىشنود و چشم او نمىبيند و عقل او از كار افتاده و دل او دريافت نمىكند. لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم أعين لا يبصرون بها و لهم آذان لايسمعون بها (آيه 179 سوره اعراف).همه آنچه در آسمانها و زمين هست، و همه آنچه در وجود خود انسان به وديعت گذاشته شده است، براى اينست كه انسان بعنوان يك مخلوق اسرارآميز و حامل امانت الهى به راه خود افتد و آن باشد كه نه در وهم آيد و نه در تصور گنجد، و نيز، از خسرانى نجات يابد كه باز در وهم و در تصور نيايد. همه براى انسان و همه نعمتهايى هستند كه به همين منظور ايجاد شدهاند و اين حقيقتى است كه اگر بخوبى در نظر گرفته شود، بسيار مهم و تحير آور است.اين انسان چيست؟! و اين همه براى او، و به جهت او، چه معنايى دارد؟! كدام سرى در اين مخلوق كه «انسان» ناميده مىشود هست؟! و در مقابل، غفلت و بى خبرى او چه حسابى پيدا مىكند؟!معرفت نعمتها از يك انسان غافل بر آورده نمىباشد و يقظه و انتباه مىخواهد كه بيدار گردد تا اين حقيقت را بيابد كه همه براى او، و نعمتهايى است در اختيار او. و همه جا را پر از نعم الهى ببيند و تك تك آنها را بسيار بزرگ يافته و بى حد و حصر بودن آنها را مشاهده نموده و خود را مستغرق در نعمتها بيابد و عاجز از شكر آنها. اين خود يك حالت و شعور خاصى است كه در مرحله يقظه، همه وجود سالك و همه قلب او را مىگيرد و به دنبال خودآثارى دارد، و چيزى نيست كه با گفتن و با نوشتن بتوان آنرا آنچنان كه هست، تصوير و يا تفهيم نمود، و بايد بدانيم كه اين حالت، آن نيست كه براى عامه مردم و يا اكثر آنها وجود دارد، اگر چه آن نيز بجاى خود مطلوب مىباشد. در يك بيان خلاصه و ساده، چيزى است كه براى بيداران است نه براى آنان كه در خوابند.در همين مقام است كه بعضى از آيات قرآن كريم براى انسان معنى پيدا مىكند - البته در حدى كه اين مقام ايجاب مىنمايد - آياتى كه براى ارباب غفلت آنچنان كه بايد، معنى روشن و دلنشين و تكان دهندهاى نداشته و در دل آنان نمىافتد؛ آياتى كه هر كدام از لحن و اشارتهاى بخصوصى برخوردار بوده و ازاين حقيقت اسرارآميز خبر مىدهد كه اين همه آسمان و زمين و اين همه نعمتها براى انسان و به جهت او و سير عبودى اوست؛ و آياتى كه او نعمتهاى موجود در خود انسان و از نعمتهاى خارج از وجود او كه همه براى اوست، خبر مىدهد، آياتى از قبيل:الف: «والله أخرجكم من بطون امها تكم لا تعلمون شيئاً و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون» (آية 78 سوره نحل). يعنى «و خداى متعال شما را از شكمهاى مادرها خارج نمود در حالى كه چيزى نمىدانستيد و قرارداد براى شما گوشها و چشمها و دلها، تا شايد شما شكر گزار باشيد». گوشها براى شنيدن پيامها، چشمها براى ديدن اشارتها و نشانها، و دلها براى سوختنها و نيازها، تا دلها از طريق گوشها و چشمها، و به كمك آنها، خبر از مطلوب خود گيرند و راه حركت به كوى او آموزند و سر در بيابان طلب نهند.ب: «الم تروا ان الله سخرلكم ما فى السموات و ما فى الارض و أسبغ عليكم نعمه ظاهر و باطنة» (آيه 20 سوره لقمان). يعنى: «آيا نمىبينيد كه خداى متعال همه آنچه را كه در آسمانها و زمين است براى شما مسخر گردانيده و نعمتهاى ظاهرى و باطنى را بر شما كامل نموده است؟!» اگر به خود بياييد به خوبى مىيابيد كه همه را براى شما و براى سير عبودى شما مسخره كرده است.ج: «يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذى خلقكم و الذين من قبلكم لعلكم تتقون -( الذى جعل لكم الارض فراشاً