مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داشتند، هميشه در حال انكسار ومسكنت بودند وخود و عبادات خود را ناچيز مى‏ديدند و از اينكه خداى متعال آنان راقبول نكند وبه حرمان وخسران گرفتار آيند سخت مضطرب وخائف بودند، بنحوى كه در تصور امثال ما نمى‏گنجد.

از باب مثال: لازم است با به نظر آوردن مجاهدات عبودى و مقامات عاليه حضرت سيد الاوليا أميرالمؤمنين وساير ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين، در مناجات شعبانيه آنان كه همه در ماه شعبان مى‏خواندند و با آن مناجات مى‏كردند دقت كند و ببيند انكسار و استكانت آنان در مقام عبوديت چه بوده و واقعاً مسئله چيست و چگونه است؟! البته در حدى كه به عقول عادى و جزئى مى‏آيد، و نه آنچنان كه خود آنان مى‏دانستند و مى‏دانند.

مثلاً تأمل كند در اين جملات از همين مناجات كه:

1- «اللهم صل على محمد وآل محمد واسمع دعائى اذا دعوتك و اسمع ندائى اذاناديتك و أقبل على اذا ناجيتك فقد هر بت اليك و وقفت بينى ديك مستكيناً لك متضرعا اليك راجيا لما لديك ثوابى...»يعنى (خدايا بر محمد و آل محمد رحمت بفرست، و آنگاه كه دعاء مى‏كنم و تو را مى‏خوانم، مرا اجابت فرما، و هر وقت تو را نداء مى‏كنم، نداى مرا بپذير، و به هنگامى كه با تو مناجات مى‏نمايم، به من اقبال كن كه من فرار نموده‏ام به سوى تو، و با مسكنت ايستاده‏ام در پيشگاه تو، در حالى كه به جناب تو متضرع هستم، و ثواب خود ازآنچه نزد توست اميد دارم...».

شروع اين مناجات با همين جملات است كه ذكر كرديم.

2- «... الهى ان حرمتنى فمن ذا الذى يرزقنى، و ان خذلتنى فمن ذاالذى ينصرنى، الهى أعوذبك من غضبك و حلول سخطك، الهى ان كنت غير مستأهل لرحمتك فأنت أهل أن تجود على بفضل سعتك...»يعنى «... خدايا، اگر محرومم كنى، پس چه كسى حاجتم دهد؟! و اگر مخذولم بگردانى، چه كسى مرا يارى كند؟! خدايا، به تو پناه مى‏آورم از غضب تو و از حلول سخط تو، خدايا، اگر من سزاوار رحمت تو نيستم، تو سزوار اين هستى كه به فضل سعه خود بر من احسان كنى...».

3- «... الهى ان عفوت فمن أولى منك بذلك، و ان كان قددنا أجلى و لم يدننى منك عملى فقد جعلت الاقرار بالذنب اليك و سيلتى...»يعنى «... خدايا، اگر عفو كنى، چه كسى بهتر از توست بر اين امر، و اگر أجل من نزديك شده ولى عمل من مرا به تو نزديك نگردانيده، اقرار بر گناه در پيشگاه تو را وسيله خود قرار داده‏ام...» تأمل در اين فقرات كه از باب نمونه ذكر كرديم، و تأمل در فقرات ديگر همين دعاء، و تأمل در دعاهاى ديگر مى‏تواند براى ما حقايق و دقايق زيادى را در خصوص انكسار و مسكنت، روشن كند.

سالك صادق بايد در اينها به تأمل عميق بپردازد، و نيز، در حالات، گريه‏ها، و ناله‏هاى حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين در مقام خوف و انكسار بخوبى دقت كند،تا راه خود بشناسد و رموز بندگى را ياد بگيرد.

مرحوم نراقى در جامع السعادات، در جلد اول، در صفحه 346 مى‏گويد: «و روى انه أوحى الله تبارك و تعالى الى موسى عليه السلام : أن يا موسى أتدرى لم اصطفيتك بكلامى دون خلقى؟ قال: يارب و لم ذلك وفأوحى الله تبارك و تعالى اليه: انى قلبت عبادى ظهراً لبطن فلم أجد فيهم أحداً ؟ذل نفسا لى منك يا موسى انك اذا صليت وضعت خدك على التراب »يعنى «روايت شده، خداى متعال به حضرت موسى عليه السلام وحى فرمود: اى موسى، آيا ميدانى چرا من تو را در ميان خلق خودم براى تكلم انتخاب نمودم؟ موسى گفت: پروردگارا، براى چه بود؟ خداى متعال به او وحى فرمود: من ظاهر و باطن همه بندگانم را نظر كردم و كسى را نيافتم كه باطنا در برابر من با مسكنت‏تر و شكسته‏تر از تو باشد. اى موسى، تو از جهت ظاهر نيز به هنگام نماز صورت خود را با تذلل به خاك مى‏نهى».

عطف نظر جناب او بر دلهاى شكسته است، و او بر قلوب منكسره عنابت دارد. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.

در كتاب آداب النفس عيناثى آمده است كه: «ازمطرف بن عبدالله نقل مى‏شود كه گفت: شب را بخوابم و صبح

/ 490