مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1- در آيه 11 سوره زمر مى‏فرمايد: «قل انى امرت أن أعبدالله مخلصا له الدين»يعنى «اى پيامبر، بگو من مأمورم فقط خداى متعال را پرستش كنم و سير عبودى خود را براى او خالص بگردانم».

تامل در اشارات و نكات آيه را به عهده خود شما مى‏گذاريم، و همچنين دقت در لحن آنرا.

2- در آيه 5 سوره بينه مى‏فرمايد: «و ما أمروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء...» يعنى «و انسانها مأمور نشده‏اند مگر به اينكه فقط خدا را عبادت كنند و در سير عبودى خود عبادات خود را براى او خالص سازند و به او روى آورند...».

اشارات، نكات، و لحن اين آيه نيز لازم است مورد تدبر عميق قرار بگيرد، مخصوصاً جمله «وما أمروا» و به دنبال آن جمله «الا ليعبدوا الله...».

3- در آيه 65 سوره مؤمن مى‏فرمايد: «هو الحى لااله‏الا هو فادعوه مخلصين له الدين الحمد لله رب العالمين» يعنى «اوست حى مطلق، معبود و مطلوبى نيست جز او پس فقط او را بخوانيد و او را بخواهيد در حالى كه سير عبودى خود را براى او خالص كرده‏ايد. همه خوبيها، خوبيهاى خداست كه پروردگار عالميان است، و همه ستايشها به او مى‏رسد».

اين آيه هم اشارتها دارد كه هر كسى به سهم خود مى‏تواند از آنها بهره‏مند شود، و لحن خاصى دارد كه صاحبان اخلاص در مراتب مختلف را به آنچه بايد هدايت كند، هدايت مى‏كند. لازم است ارباب ذوق و عرفان در اشارتها دقتها كنند.

هو الحى، خبر از هو يت غيبيه و ظهور آن در مظهر اسم «حى» مى‏دهد و مى‏گويد، اوست حى مطلق كه مطلوب دلهاست. لااله‏الا هو، به انسانها مى‏گويد، مطلوب دلهاى شما جز او نيست و شما توجه نداريد. فادعوه، به آنان خطاب مى‏كند و مى‏گويد، پس فقط او را بخوانيد و او را بخواهيد. مخلصين له الدين، به آنان گوشزد مى‏كند كه در مقام طلب حضرت مقصود بااخلاص پيش آييد و در قصد و طلب خود چيزى را دخالت ندهيد. و درآخر با جمله «الحمد لله رب العالمين »اشارت بر اين دارد كه هر جمال و هر كمالى در هر كجا و هو سو مشاهده كنيد، تابشهاى آن جمال مطلق و كمال نامتناهى است، چه بدانيد و چه ندانيد، و ستايشها در همه جا و در همه سو بر او واقع مى‏شود و به او مى‏رسد، چه بفهميد و چه نفهميد. پس نبايد به غفلت بيفتيد و اشتباه كنيد، و بر اثر آن تابشها دل به اين و آن دهيد، و از اصل بمانيد، و همين كه تابشها برچيده شد، نه به اصل راه يابيد، و نه تابشها را بيابيد، و به خسران و حرمان بيفتيد، و همه فقدآنهاو عقوبتها به سراغ شما بيايد. لايموت فيها ولا يحيى.




  • بر اميد زنده‏اى كن اجتهاد
    هين مكن مونس خسى را از خسى
    انس تو با مادر و بابا كجاست
    أنس تو با دايه و لالا چه شد
    انس تو با شير و با پستان نماند
    آن شعاعى بود بر ديوارشان‏
    بر هر آن چيزى كه افتد آن شعاع‏
    عشق تو بر هر چه آن موجود بود
    آن ز وصف حق چو زر اندود بود



  • كاو نگردد بعد روزى دو جماد
    عاريت باشد در او آن مونسى
    گر بجز حق مونسانت را وفاست
    گر كسى شايد بغير حق عضد
    نفرت تو از دبيرستان نماند
    جانب خورشيد وارفت آن نشان
    تو بر آن هم عاشق آيى اى شجاع
    آن ز وصف حق چو زر اندود بود
    آن ز وصف حق چو زر اندود بود



(دفتر سوم مثنوى)

/ 490