مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • وفا كنيم وملامت كشيم و خوش باشيم
    كه در طريق ما كافرى است رنجيد



  • كه در طريق ما كافرى است رنجيد
    كه در طريق ما كافرى است رنجيد



(حافظ)

اين دسته از صاحبان اخلاص را قصد ديگر و نيت ديگرى هست. اينها قصد وجه حق را كرده‏اند و نيت شهود را در دل دارند همه مجاهدتهاى عبودى اينها، چه انجام دادن واجبات، و چه ترك محرمات، چه انجام دادن مستحبات، و چه ترك مكروهات، و بالاخره هر حركتى كه درمقام عبوديت دارند، همه و همه براى اين است كه به لقاى حضرت مقصود برسند، و به شهود نايل آينده، و در موطن خود قرار گيرند. هر حركتى در مقام عبوديت، مجاهدتى است براى نيل به وجه كريم او.

آنها كه أولوالالباب هستند و عاقلاتند، قصد و نيت قلبى آنان در هر عبادتى جز اين نيست كه به جنت شهود بر سند و متنعم با شهود وجه حق باشند، و كدام مقصدى بالاتر از اين؟!. قرآن كريم آنجا كه خصوصيات «الوالالباب» يعنى «عاقلان» را بيان مى‏كند، به اين حقيقت نيز به عنوان يكى از خصوصيات اشاره مى‏فرمايد.

در آيه 22 سوره رعد مى‏خوانيم: «والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم و أقاموا الصلوة و انققوا مما ر رزقناهم سرا و علانية و يدرئون بالحسنه السيئة اولئك لهم عقبى الدار»يعنى «... و آنان كه در طلب وجه پروردگارشان راه صبر در پيش مى‏گيرند،و نماز و صعود به سوى او را پيشه خود مى‏كنند، و از آنچه به آنها داده‏ايم پنهان و آشكار انفاق مى‏نمايند، و بديها را با خوبيها رد مى‏كنند. اينان هستند كه در عاقبت به منزل و موطن خود راه مى‏يابند».

هر چه مى‏توانيد در اين آيه شريفه و در نكات آن به تأمل و تدبير بپردازيد، و تأمل و تدبر در آيات قبل و بعد را كه مرتبط به اين آيه است نيز اضافه كنيد. مخصوصاً هر چه مى‏توانيد در اين نكته دقت كنيد كه اين مرتبه از اخلاص، يعنى قصد وجه حق و نيت شهود و لقاء در همه مجاهدتهاى عبودى را قرآن كريم براى عاقلان، يعنى «اولوالالباب» مى‏داند و اين را از خصوصيات آنان مى‏شمارد. و اين بدان معنى است كه اگر «عقل» خوب بكار افتد وپاى «نفس» در ميان نباشد، و به تعبيرى، اگر عقل تحت تأثير نفس نباشد و عقل آزاد باشد، وكار خود را آنچنان كه بايد، انجام دهد، انسان را به سوى چنين اخلاصى سوق مى‏دهد. يعنى چشم و گوش انسان را باز مى‏كند، ونشانه‏هاى مقصود اصلى را به انسان نشان مى‏دهد، و نداى دل را به گوش انسان مى‏رساند و به وى مى‏فهماند كه مقصود دل چيست و دل چه مى‏خواهد؟ وبالاخره انسان را به حضرت مقصود، هدايت مى‏نمايد و به راه مى‏اندازد. و اما اگر «عقل» خوب بكار نيفتد و به ظاهر كار خود را انجام دهد وليكن توأم با دخالت «نفس» باشد، و به تعبيرى، عقل در حالى كه تحت تأثير نفس است بكار افتد، انسان ازچنين اخلاصى برخوردار نمى‏گردد، بلكه، اگر موفق باشد، به همان مرتبه پايين اخلاص كه توضيح داديم نايل مى‏شود. (دقت كنيد).




  • متهم نفس است نى عقل شريف
    نفس سوفسطايى آمد، مى‏زنش
    كش زدن بايد نه حجت گفتنش



  • متهم حس است نى نور لطيف
    كش زدن بايد نه حجت گفتنش
    كش زدن بايد نه حجت گفتنش



(دفتر دوم مثنوى)

عقل اگر عقل آزاد باشد و تحت تأثير نفس نباشد، يعنى از رنگ نفس به خودنگيرد، عقل ديگرى خواهد بودو كمال خاصى خواهد يافت. چنين عقلى همگام با نفس و متحد با آن نيست، بلكه، نقطه مقابل آن و همگام و همصدا با دل و جان است، و به آنچه دل در فطرت خويش طالب آن هدايت مى‏كند، و همان را كه دل در هواى آن است مى‏خواهد، و به تعبيرى، همدرد دل است، و يا او همان دل است و دل هم اوست، و هر دو طالب يك مقصود و سالك به سوى او.

اين عقل، در حقيقت، عقل عقل است و يا عقل كلى است. و همين عقل به جاى خود مراتب دارد و در مرتبه اعلى و نهايى هم حسابها دارد كه در عقل جزئى نميگنجد و براى آن تحير آور و غير قابل هضم است. همين عقل در اوج

/ 490