مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى‏دهد، و جان مسئله د رهمه مجاهدتهاى عبودى همان خود كنارزدن در طلب مقصود است. بايد بداند كه «طالب» اين ميدان بايد از «خود» منسلخ گردد، تا به «مطلوب» نايل آيد، و جمال مطلوب آن وقت طالع شود كه وجود عاريتى طالب ازميان برخيزد، نه اينكه وجود موهوم وى به جاى خود باشد،و نيل به مقصود نيز حاصل گردد.

و اين، رمزى است كه دريافت آن چنان كه هست با عمل و مجاهدت روشن مى‏شود، و با تصور و تصوير ذهنى به حقيقت آن نتوان رسيد.

مولوى براى بيان حقيقت اين امر از طريق تمثيل، داستانى در مثنوى آورده كه مناسب است به اجمال و با حذف و ايصال به آن اشاره كنيم. و البته بايد توجه داشته باشيم و نكته اصلى را دريابيم و از دخالت دادن زوايد نيز سخت اجتناب كنيم، تا به لغزشها گرفتار نشويم.

مولوى مى‏گويد، پشه به حضرت سليمان عليه السلام شكايت آورد كه داد من بگير، و عدل و انصاف جارى كن.




  • پشت آمد از حديقه وز گياه
    كاى سليمان معدلت مى‏گسترى‏
    داد ده ما را كه بس زاريم ما
    مشكلات هر ضعيفى از تو حل
    داد ده ما را ازين غم كن جدا
    دست گير اى دست تو دست خدا



  • از سليمان نبى شد دادخواه
    بر شياطين و آدمى زاد و پرى
    بى نصيب از باغ و گلزاريم ما
    پشه باشد در ضعيفى خود مثل
    دست گير اى دست تو دست خدا
    دست گير اى دست تو دست خدا



حضرت سليمان (ع) از پشه سوال مى‏كند كه شكايت تو از چيست؟ و دادخواهى تو از كيست؟ و اجراى عدل و انصاف در چه چيز را طالبى؟.




  • پس سليمان گفت اى انصاف جو
    داد و انصاف از كه مى‏خواهى بگو



  • داد و انصاف از كه مى‏خواهى بگو
    داد و انصاف از كه مى‏خواهى بگو



پشت شكايت خود مطرح مى‏كند و درد دل خويش را به آن حضرت مى‏گويد.




  • گفت پشه داد من از دست باد
    ما ز ظلم او به تنگى اندريم
    داد ما و انصاف ما بستان ازو
    اى كريم عادل اكرام خو



  • كاو دو دست ظلم بر ما برگشاد
    با لب بسته از و خون مى‏خوريم
    اى كريم عادل اكرام خو
    اى كريم عادل اكرام خو



حضرت سليمان (ع) بااستماع شكايت پشه، به وى اين تذكر را مى‏دهد كه خداى متعال به من دستور داده است كه در مقام داورى بين طرفين مخاصمه بايد هر دو طرف حاضر باشند و هر دو سخن خود را در حضور مطرح كنند، تا قضاوت عادلانه بين آنان شود. تو نيز بايد با خصم خود، يعنى «باد» در اينجا حاضر شوى، و بايد «باد» را نيز بياورى، تا هر دو سخن خود مطرح كنيد، و سپس قضاوت و حكم حق را بشنويد.




  • پس سليمان گفت اى زيبا دوى‏
    حق به من گفته است هان اى دادور
    تا نيايد هر دو خصم اندر حضور
    حق نيايد پيش حاكم در ظهور



  • امر حق بايد كه از جان بشنوى
    مشنواز خصمى تو بى خصم دگر
    حق نيايد پيش حاكم در ظهور
    حق نيايد پيش حاكم در ظهور



پشه كه اين را شنيد، از آن حضرت خواست كه خودبه امر خود «باد» را نيز احضار كند، كه «باد» هم باذن الله فرمانبردار اوست.




  • گفت قول تست برهان درست
    خصم من باد است و او در حكم تست



  • خصم من باد است و او در حكم تست
    خصم من باد است و او در حكم تست



حضرتش «باد» را امر نمود كه در محكمه عدل در حضور آن حضرت براى رسيدگى به شكايت پشه از وى حاضر شود.

/ 490