مبانی نظری تزکیه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
آنها را دقيقاً آگاه باشد. و بداند كه بىخبرى در اين باب جز هلاكت و خسران در بر نخواهد داشت.در باب اوصاف و اخلاق هم فضايل و رذايل، و اوامر و نواهى در خصوص آنها ،و آثار و تبعات آنها را خوب ياد بگيرد، و نسبت به آنها بى خبر نباشد، كه اين بىخبرى هم غير از هلاكت و خسران در پى نخواهد داشت.و ثانياً: در مقام عمل ملتزم به انجام دادن كامل همه واجبات، و اجتناب كامل از همه محرمات و معاصى، و رذايل اخلاق و اوصاف باشد. واجبات را همانطور كه بايد، از جهت قواعد و احكام فقهى صحيحاً انجام دهد، در معاملات هم موازين فقهى را به نحوى كه هست مراعات كند، از محرمات و معاصى بطورى كه احكام شرعيّه مىگويد اجتناب نمايد، و از رذايل اخلاق و اوصاف آنچنان كه شرع مقدس بيان مىدارد دورى كند.در انجام دادن واجبات حتى المقدور شرايط فضيلت، و مستحبات مؤكده را مراعات، و به آنها عمل كند.مخصوصاً در نمازها اول وقت، و وقت فضليت را از دست ندهد.اين از يك سو، و از سوى ديگر، در اخلاص نيت، در حضور قلب، و در اقبال الى الله در عبادات، به اندازهاى كه مىتواند سعى كند، و توجه داشته باشد كه اصل مسئله در عبادات، همان حضور قلبى در محضر حضرت حق، و همان اقبال درونى به سوى جناب اوست، و هر عبادتى به اندازه حضور به درجه قبول مىرسد، و به سوى خداى متعال صعود مىكند، و انسان را به آن سو عروج مىدهد، كما اينكه، در هر عبادتى نيت خالص قلبى اساس امر است، و اگر نيت خالص نباشد، به جايى نخواهد رسيد.ضرورت و اهميت انجام دادن واجبات و ترك محرمات مسئله «واجب» و «حرام» بطورى كه قبلا هم در خلال مباحث به آن اشاره كردهايم، مسئله اساسى در سلوك الى الله است. بدون مراعات واجب و حرام هيچ وقت سالكى در سلوك خويش موفق نخواهد شد، و هيچ وقت در صراط مستقيم پيش نخواهد رفت، اگر چه مجاهدتهاى بسيار زياد و طولانى هم داشته باشد، و اگر چه بعضى از حالات و يا خصوصيات را نيز به دست آورده باشد. زيرا داشتن بعضى از حالات، و به دست آوردن بعضى از خصوصيات، دليل بر اين نمىشود كه سالك در سلوك خود موفق، و به سوى حضرت مقصود در حركت است، و يا تحصيل قرب به جناب او نموده است، و دليل بر اين نمىشود كه بعد از مرگ و در عوالم بعدى به سوى عوالم نور، و به جوار حق راه پيدا خواهد كرد. دقايق و اسرار در اين باب بسيار زياد و بى شمار است، و لغزشها و فريب خوردنها نيز بسيار، و از طرفى هم پيچيده.بسيار زياد بوده و هستند جاهلان بى خبر كه فريب خورده و توجه به حقايق و دقايق امور ندارند، و دانسته و ندانسته گرفتار دام شيطان و نفس گرديده، و خود را به خسران و هلاكت بسيار هولناك انداختهاند كه خود نمىدانند، و از آن آگاه نيستند.اينها كه از حقايق طريق، و از دقايق صراط الى الله اطلاع كافى ندارند، و اجمالى از آنها را ياد گرفته و به آن اكتفا نمودهاند، و در مقام عمل بدون اينكه واجب و حرام را دقيقاً مراعات كنند، به بعضى از مجاهدات و رياضات، و به برخى از اوراد و اذكار، و يا مستحبات و ختوم مىپردازند، و با ادامه اين روش از بعضى حالات و از بعضى خصوصيات نيز برخوردار مىگردند، و احياناً برخى مشاهدات و مكاشفات ابتدايى و ناقص و آميخته به اشتباهات و القائات باطله هم براى آنان پيش مىآيد، به لحاظ همين حالات و خصوصيات، وبه لحاظ همين مشاهدات و مكاشفات به غرور افتاده و فريب خوردهاند، و چنين مىپندارند كه طريق صحيح در پيش گرفتهاند و موفق هستند، و مسامحات آنان در باب واجب و حرام ضررى به آنان و به سلوك عبودى آنان نداشته است، و بالاخره، پيش خود گمان مىكنند كه در طريق الى الله هستند، و به سوى حضرت حق در حركتند، و در نهايت هم از نجات يافتگان، و يا از واصلان به مقام قرب، و جوار حضرت معبود، و از فائزين به لقاء وشهود خواهند بود، و از حيات سعيده اخروى برخوردار خواهند گشت.اين، خيالى است بسى خام، و گمانى است بسيار سست و بى اساس، و اغترارى است بس خطرناك.بطورى كه گفتيم، داشتن بعضى از حالات و خصوصيات، و بعضى از مشاهدات و مكاشفات توأم با القائات باطله، و يا خوارق عادات، هرگز دليل بر اين نمىشود كه سالك در سلوك خويش موفق، و در صراط مستقيم پيش مىرود، و از فائزين خواهد بود، اگر چه خود او چنين پندارد، و اينها را دليل بر حقانيت طريقه اتخاذى خود بداند، و اگر چه غير از خود او فريب خوردگانى هم چنين بپندارند و او را در طريق صحيح بدانند، و به دنبال او بيفتند و از او تبعيت كنند.لازم است صاحبان اين پندارها خوب تأمل كنند كه واجب، واجب است، و در سفر الى الحق، ثيعنى در سلوك عبودى بايد انجام بگيرد، و «بايد باشد»، و نمىشود نباشد. و اين، معنى كلمه «واجب» و مفهوم كاملا واضح و روشن آن است. (دقت شود) و همچنين لازم است تأمل كنند كه حرام، حرام است، و در سفر الى الحق، يعنى در سلوك عبودى بايد از آن اجتناب شود، و «بايد نباشد». يعنى در حركت انسان به سوى خداى متعال بعضى از اعمال ضرورت دارد و بايد حتماً انجام بگيرد، و آنها همان «واجبها» است، و از بعضى اعمال هم اجتناب و كنارهگيرى ضرورت دارد و بايد حتماً از آنها اجتناب كامل شود، و آنها همان «حرامها» است.